Cinema Star (September 1965)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

4 ۰ از اول‌هم نار احنم ثمی کر د 1 منهم میدا لستم ددوغ هی و ای بعد از شناور در با بهرختکن بر گشته مشغول ىا س پو شیدن شد ند . ختر لك سر شوخی داشت و لی با ند جو اب‌حر فهای او دا با يك کلمه میداد.و وروغ م ی گفتم . لاخره دختر متوجه حالت اوشده گفت : ل ح چیزی‌شده ؟ ۱ با ند گفت * ۱ بله عز یرم . باید با تو چندکلمه جدی صحبت کنم . ِ با هم بر ون آمده ز یر سا به در خت ها فستیت . دختر ك مد آی بچهره و نگاه کرد تا از آنمطلب او را بخواند . <باند» نگاه خودرا از اودزه ید ختر کنار او تست ؛ و لی با کمی فاصله . مداتی سا کت ما ند ند دختر گفت 8 .یدام ۰ . تومیخواهی حرفی بز ی که باعث د نجش من‌خواهد شد ید میخواهی بو ثبکه فصد رفتن‌داری » ه ؟ اگر اینطور است زود بگو » ی گر 4 اميکنم.. : با ند گفت : ۱ متادغا نه ازاین بدتر است » دومینو . قصیه مر بوط به من ایست بر بوط به براور توست . 1 باند اشباض بدن دخترك زا حس کرد . دختر باصدای_پستیگفت: ۱ حرف بزن . برادرم چه شده ؟ « با نده دوستند را ازجیب درآورده بدون هیچ حرفی باوداد . بختتر آن را آرفت و لی ناه کرد . درحالیکه چشم بدریا داشت گفت : ب پس‌مرده ... چه اتفاقی برایش افتاده ٩‏ ب داستان عجیبی دارد » داستان مفصل و عجسبی.در ابن داستان بوست تو «لار گو»هم دخالت دارد موضوع بيك‌دسیسه خیلی مهم و بز رک بوط میشوه من ازطرف دو لت متبوعه خودم مامور بت دارم از کیفیت این طئه‌سر ور باورم . ددواقع میشوه گفت مك جور پلیس با مآمورمخفی هسنم این‌چیزها را بتو میکو یم چون که صدها وشاید هز ارها غر درجر یان این سیسه از بین خواشندرفت مگر آ ن‌ که البته تو بما كمك کنی که ما نع ازاین امر یم ۰ بهمین دلیل‌هم من اچارشدم آن دست‌بندرا نشا نت بدهم و باعثر نج شوم تاحر فم را باور کنی » من‌با گفتن این‌ماجر | بتودارم س و گندی را که : رده‌ام می‌شکنم . بهر حال هر اتفافیکه بیفتد وهر تصمیمی که تو بگیری نتظار دارم ۲ نچه را که میشنوی بصورت يك راز پیش خودت بما ند . دختر گفت : ,پس با ان د لبیل بو ک4 بامن عشقبازی کردی ۰ برای اینکه مرا نجام کاری که میخو اسنی وادار کنی . حال باخبرم ر گك بر ادرم مرا تهدید این کلمات رابه زمزمه و ازلای د ندان‌های بهم فشر ده گفت : بعد از تو متنفرم » متنفرم . مخنفرم . با ند بلحنی سره وخالی از احساس گفت : 1 بت بر ادر آو بو سیله لار گو » با بدستور او کشته شده آمده بودم تااین خبررا بتو بدهم و لی در] نچه که امروز بین‌ما اتفاق افتاد ج اقشه و قصدی دوخالت نداشت . فقط احساس من بعنوان بات مر د میگفت تر | ست داشته باشم چون توز سا دودی و وربا بوه و افتاب بود ومن‌میخو استم گفتن ابن خبررا را مید) لستم باعث ر ج توميشوه هر چه بیشتر به تعویق ندازم : دراینجا « با ند» مکثی کر ده گفت : سعییکن بر ای چند لحظه هم که شده ثفر تت دا نسبت بمن‌فر اموش کثی . بایبد این‌جر بان را برایت تعر یف کنم . وقتیکه تمام شد میفهمی که وجوه ما دراین میان چقدر ناجیز است 5 ۱ «با ند» صیر کرد دختر ك حرفی بز ند . داستان‌دا از اول شر وع کرده همه چیزرا باذ کر جز یات گفت و فقط ازجر یان مدن زیر در با ی اتمی کری نکرد . چون این موضوع تنها چیزی بو که اطلاع از آن میتو | ست تر ای نب واقع شود وموجب تغییر نقشه اش گردد . در بایان حرفها بش . من با پنجا شابراین بطور یکه می بیفی تالار گو و دوستا نش بمب‌ها دا از (۱۹) ]ذچه گدشت سازمانی که از دزدان وجنایتکاران سراسرد نیا تشکیل شده و «اسیکتر) نام‌دازد با تطمیع يك خلبان» هوا پیمائی دا بادو بمب‌اتمی سرقت کرده و کشودهای غر بی را تهدید می‌کند که اگر سیصد میلیون دلاد به «اسپکتر» نپردازند بمب‌هارا در دو نقطه مهم و پررجمعیت کشورهای غر بی منفحر خواهد ساخت.«جیمز با ند» دوی‌فرضیه وحدس رئیس‌خود » عازم مجمع| لجزایر باها ما می‌شود که گمان‌میرود هواپیمارا درآ نجا فرودآودده باشند « باند > در باهاما با دختری پستاسم «ٍ دومینو > 9 می‌شود ضمناً نسبت به مردی بنام لارگ وکه با يك‌کشتی مجهز ظاهرأً بدنبا لگنج بد‌تبال این سوء ظن« با ند» از ذیر آب کشتی‌لاد گودا در جستجوی بمب‌هارسیددگی می کند و مطمئّن می گردد که سپس «پاند» و همکادش «لایتر> جستجو درقسمت‌های کم‌عمق دریا ۰ هواپیما دا بادو کشی اينك «باند» کناد هی کر دد سوعء ظن پیدا می کند ۰ بمب‌ها در کشتی پنهان نشده است . بعد آزمدتی از برزنت استتار شده کف دریا پیدا می کنند . دریا با «دومینو» وعد ملاقات دادد . مخفیگاهشان که نمیدا یم کجاست یرون نیاورده و به کشتی منتقل ثکر دها ند ما هیچ اقدامی آمی تو | یم بکنيم ۰ هیجد لبلی در د ست ندار یم که او درجر یان دوز دی هوابیما وموضوع «اسیکتر» دخالتی‌داشته . ار امروز اوو کشنی‌اش را به بها نهای توقیف کنیم فقط مختصر و قفه ای درراه انجام قشه‌های «اسپکتر » ایجاد کر دها یم . ۲ ها مینو اند بوسیله هواپیما بمب‌هارابه هر نقطه که ما بلند بر ده و مخفی کنند . عد ک4 سر وصدا خوایید بازجمعی دیگرو کشتی دیگری را مامور خارج کردن آنها وا نجام نقشه «اسپکتر» خواهند کرد . آن وقت دراین مور فقط بیست‌وچهارساعت برای تحویل پول‌بما مهلت خواهند داد وما ناچار یمور خو استشانر ابی‌چون وچرا بپذبر یم . بهرحال تاوقتیکه ازمحل ومخفیگاه بمب‌ها بی‌اطلاعیم ازهر گو اه اقدامی بر علیه لار گو ودارو دسته‌اش عاجز ام . متوجه هستی چرا؟ صدای دختر دور ومحو بود : بت بل اما چکار با ید کرد ؟ به با ند نگاه میکر اما اورا میدید . نگاهش به دوردست‌مات ما نده بو . شاید به لارگو فکر میکر د .۰ 4 «لار آو» دسیسه‌چی , ولا کو »ی ک بر اور اورا کشته بود . با ند گفت : ب ما باید بدا تیم این پمب‌هارا چه وقت به کشتی منتقل میکنند . مهم تر بن موضوع برای مااین نکته است وقتیکه از این با بت مطلع شدیم با تمام قدرت خودمان واره کارمیشو ام . دراین خلال مافعلايك امتیاز عمده سست به لار و دار یم او تمیدا ند کسی مت و جه نقشه اش شده‌و فکر می کند نقشه اش بدون کوچکتر ین خال‌دارد ان عدم سوء ظن او تنها تفوقی است که ما سبت به وی دار بم . ب حالا شما از کجا میفهمید_ که _ممب‌ها را چه‌وقت به کشتی مفتقل م ی کنند ؟ ب این دراتو باید بما خبر بدهی . دختر باهمان صدای پست گفت : بله » اما من‌از کجا فهمم بمب‌ها چه‌وقت در کشتی قر ادداده شده تازه وقتیکه فهمیدم چطورشما دا خبر کنم ؟ این‌مرد » این د«لاد گو» احمق نیست » تنها حماقت او درا نتخاب بك ... يك معشوقه است دروقتیکه با يك چنین نقشه بز رک وخطر نا کی سرو کارداده ۰ این افر اد بر اقر باست خودشان بد کسیر || تتخاب کر ده| ند« لاد گو » بدون زن نمیتوا ند ز ند ی کند . هر جا که با شد حتماً با یدز نی‌در دسترسش باشد . رسای مافوق او باید این‌موضوع دا میدا استند . لارعو تو نگفته چه‌وقت باید ب کشتی مراجعت کنی ٩‏ ساعت بنج . قایق مو توری به ملك اجاره ای ما بد واز ۲ نجا مرا به کشتی می برد ۰ ۳ با ند به ساعتش نگاه کرد . الان ساعت چهاراست . من ین‌دستگاه را که مخصوص شان دادن تشعشعات] تمی است بنومیدهم اگر بمب در کشتی باشد این‌دستگاه نشان‌خواهد داد . تواین دا باخووت سر . وقتی متوجه شدی کسه4 بمب در کشتی است چر اغ کابین خودت‌دا در کشتی چند بار روشن وخاموش کن . نفر ات مام‌دام مر اقب کشتی هستند . وقتی علامت دا دیدند فوداً دست کار می‌شو ند توهم «محض آن که متوجه شدی بمب در کشتی است این دستگاه را در درد با میا ندازی . ودل از ابد