We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
دختر بلحن تحقیر آمیزیگفت :
1 مس این جورعلامت دادنها مسال کتاب و سینما ست ۰ ددعا لم واقع مردم دوز دوشن چراغ کابین خودشان دا خاموش وروشن نمیکنند . نه ا گر بمب در کشتی بوو مندوی عرشه آمده و خودعدا شان میدهم . اینر فتار طبیعی تر است + ار لب دد کشتی نلوود ددکابین خودم میما ام .
سیار خوب » هر طور که دلت میخواهد ۰ اما اصو لا حاضر هستی بنکار دا بکنی ٩
تب لبته ۰ بشرط این که وقتی «لار گو» دا ددم بتوانم جلوی خودم دا بگیرم و قصد کشتنش دا تکنم ۰ حاضرم اینکار دا بکنم اما توهم با ید قو ل بدهی که لارگو حتماً کشته نود . ۱
دخنر این دا بلحنی بسیارساده و جدی کون .
با ند گفت ؛
فکر آمی کنم دد صورت دستگیر شدن این اشخاص هیچکدام را اعدام کنند . حدا کثر به حیس ابد محکوم میشو ند .
بله این خو ست . از «ر کث بدتر است ۰ حالا بمن شان ده دنم این دستگاه چطور کار م ی کند .
دختر این دا گفته از جا بر خاست چند قدم بطرف لبه آب رفنه 4 دسنبندی که در دست داشت نگاه کرد . چند کلمه گفت که با ند نفهمید ید دستبند را با تمام قوت در در با پر تاب کرد. دداین وقت بر گشته سوی با ند آمد . با دطر ز کاردستگاه دا باو آموخته بمد فت :
ارن دستگاه درست ظادر يك دود ین عکاسی را داری فقط فاقد فیلم است . اکر تشعشع اتمی در آن حوالی باشد دستگاه صدا میکند و تو میفهمی. وقتی دوی عرشه آمدی تظاهر کن که میخو اهی موقع عزیمت کشتی چند تا عکس یا بود از منظره شهر و پلاز بگیری بنکار ما تعی که ندار
دختر گفت : نه ... قیافه اش که تا این احظه توجه به حرفهای با ند را شان میداه باز وضع تفکر بخود کرفت . دستش يت لحظه بازوی با ند دا لمس کرده بمد پا ین افتاد . ناه سر یعی به چهره او | نداخته سپس دو بر آر داند و بلحنی شر منده یت ؛
-حر فی که... چند د قیقه پیشتر بتوزدم ... حقیقت نداشت ۰ انکه کفنم از و بیز ارم. هدن هیچ خبر نداشتم چه ۰ چه ماجرافی پشت ادیکتیه هست ۰ جطور ممکن بود بفکرم بپرسد ؟ هنوز هم دزست نمیتوانم بخووم بقبو لاثم که «لار گو» دد این جریان دستدادد. دد کاپری بین ما یكچور دابطه احساسی پیشآهسد . لار و مره جذامسی است . در آوردن
او از دست آن همه زن ثرو تمند و خوشتل برای من يك چسور مبارزه و مسا ره بود. با هم دوست شدرم . بعد بمن جریان کشتی و جتجوی گنج را گفت و پیشنهاد کرد همراه ]نها بروم ۰ برای من مثل ضیه پر بان ود . البنه قبول کردم. کدام ز نی بو ل نمی کرد دد عوض ... در عوض معشو قه او شدم . متاسفم , و لی صورت ساده قضیه همین است که گفتم . ده این شهر _ که دسیدیم بمن گفت پیشتر وقت ها ر) با ید درساحل بعا نم. این باعث آعجبمن شد اما اراحت نشدم . اینجا جای قشنگی است » دیدلی زیاوواره من هیچوقت بیکار آمو وم ۰ حالا که تو جر بیان این لمب ها را گقتی دلیل خیلی از چیز ها ار الم دوشن میشود . مثله حالا می فهمم چر اهیچوقت من اجازه نمیداه ند و ارو کابین مخا بر ات کشتی بشوم . میفهمم چرا رفتار کار کنان کشتی ۷ من غیر دوستانه بود » مثل | ینکه دجود من مز احم] نها باشد . می فهمم چرا آنها با لار و ؛#وض يت رئیس مشل دك همر و یف ر فتار می کر د ند و چرا بیش از مك کار کر عادی کشتی می فهمید ند . حاله می فهمم چر ا لار آو تا پیش ازسه شنبه کذ شنه بلت هفته تمام عصبی و ار احت بود . من خیال می کردم از من سیر شده و قصر «سراجعت به ایتا لیا را داشتم و لی بعد رفتارش صورت د لچسب وههر بان خوددا بیدا کرو بطور یکه وقتی خبرداد امشب حر کت می کنیم + اضی و خوشحال لودم . اما بعده»ه
دختر مکثی کرده نگاه بدریا ووخت :
۰ بعد تو یش آمدی جر بان امروز هد از ظهر پیش آمد . خیال داشنی به لار و بگویم کسه با او تخواهم رفت فکر هیکر وم اینجا پیش آو میما ذم » هرجا که تو دفتی ۱" تو خواهم رفت ...
چشم در چشم با زد دوخته زر سید :
میگذاری اینکار را بکنم ٩
با ند گو زه اودا وازشداده۴فت :
بت ا له عز از م .
تست سس
ستاره سینما صفحه ۳
|۳۹ >
اما حالاچی اد بگر چه وقت تر امی ینم ؟
این سئوالی بو که باند از مطر حشدن آن می تر سید. میدا نت عد ۷ فرستادن دختر ك به کشتی و آ نهم با آندستگاه تشعشع باب» اودادر معرض خطر مضاعف قر ارمیدهد . خطر اول آنبود که «لار و متو جه قضیه شوی که دد ابنصورت مر کش خنر لد حنمی بود . خطر دوم آن که بهرحال چه لار آو مجفهمید و چه آمی فهمید اتر کار به تعقیب وفر ار در ددیا میکشید ز بر دد با ئی اتمی ما نتا ۱ اژددیا توپ »شاد بدون اخطار قبلی کشتی « بشقاب بر نده» را متلاشی میکرد « با ند » قبلابه تمام )ین کات فکر کر ده سود . اما در این لحظه ذهن خو یشرا اروی این تصویر مخوف بستوفت :
بت وقنی این جر بان تمام شد همدیگر را هی بينيم. تر اهر جا که باشی (بداهی کنم. چیزی کههست میخو استم بدا نی قبول] بنکار بر ایتو خطر اتی ده بر دادد. باوجود اینحاضری اینکارر! | نجام بدهی ٩
دختر لد نگاهی (ساعتش | نداخت :
چهارو نیم است. باب بروم. نمیخو اهم با من تا کنار | تومبیل پیای.. : همینجان بما فقط.. مرا موس.
چندد قیقه بعد صدای مو تور اتومو بیل اع.جی» درجاده ساحلی دود ميشد .با ند» صبر کرد تا اتومو بیل کاملا از او فاصله گر فتبعد ر فنه و سوار اتومو بیل «لندروور» خودشده بر اه افتاد .
بعداز طی بکمیل ب4مقا بل ملكساحلی «لار و رسید يك لحظه فکر کرد بسراغ دخترك برود وما نع ازرفتن او شود ۰ بگوید لازم نیست وست با پنکار بز ند و لیمنصرف شد . ا بنکار ازعقل بدور بو .
براه خو ادامه داد تا بجادة فرعی فورتپو ینت سید . کنار ور با يك کار اژ فر سوده بود ۰ این گار از محلد یده با ی فر اد پلیس محسوب میشد . درا نجا دو نفر ب4 ثو بت با دود بین قوی کشتی ۶ شقابپر نده» داز بر نظر داشتند و يك دستگاه بيسیم نها دا بامر کز پلیس مر تبط میساخت .
و قتی که با ند وارو گاراژ شد باو اطلاع داد ند که تجسان پلیس در ملك ساحلی «لار گو» نشان داوهعه اثری از مبهاور ۲ تجا نیست. خبردوم این بود که بیست وقيقه د یر ذیر دریائی اتمی ما فتا در اسکله پر نس جرج پهلو می گرد ودرآ نجا لایتر منتظر «یاند» خواهد بوو .
ادامه ارو
سس .
بر ای دوستداران محبط
._...۱ عالی و آسوده
دانسینک . رستوران )۳
ِ بر ۷ یاضینلتمستوران خابانکا تاو ۱ یام ۶۸۵
با ار کستر بینظیر بلالث کتز 3 مجهز ترین سرویس آماده است