We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
کو لبی هذوزمیهوت بود که کلی 3 زست تفاخر و غرور از در خارج
شد !
کسی که اول بار کلیدا مجله راهنیائی کرده بود جوانی نام «سامی» بود کهمقامسر د برداستا نهای مجله را داشت . عد ازرفتن دختر ك» او مذا کره ین سر هو برت ود دك بعنی ناشر و سرد بیر مجله را شنیدوفهمید که | بندو افر بر ای دسی دگی بهادعای « کلی» که کناب شرححال خوداوست؛ قصد دار ندسری 4 محل | قا متش از ند میخو) ستدعد ببیخند وافعا دخترك ابنطوری که نوشته ز ندگی میکند ٩
«سامی» فورا به کلی تلفن کرده قصبیه دا خبرداد » کلی و دوسنا نش تصميم ۴, فتند آنچنان صحنهای از عباشی و هوسرا جوز کنند که چشم سرهو برت ازحدقهدر بیاید.. یکیشان موز یکی مناسب تصنیف کرد» گید بگر طرح رقص وحشبا ه و هوسا نگیزی را دیخت » گروهسان هو کر نیز سهمی دد این تقشه اعمال کرد .
وقتی سرهوبرت و ريت ده ساختمان ر سید ند . سرو صدایموز رات بلند بود؛ ۲ نها را از در راه نداد ند ری از يك پنجر ه (شت خا نه همه چبز
پیدا بود.در سالنئی که با ر نکهای مرموز سبز و سرخ و آبی دوشن بود جمعی زن و مرد با لباسهتای عجیبو غر یب شسنه «شروبمبخوره ند و سیگارهای مشکولدود میکره ند . در این بین اگهان جمعی بر خاسته رقصیجنون آمیز دا آغاز کرد ند. بود موزيك ساکت شد و ناگهان « کلی» بوسط سا لنجعت . مردان دور اورا گر فته هر يك قسمتی از لباس او را گر فنه پاده کرد ند » موضوع داشت بجای جا ثبش میر سید که سهچهار نفر از اطر اف | واع ر نگهسای سبز و زرد و سرخ و آبی و غیره دا بر سر و دو و هیعل دختر لك زر بختند... جمع مردان با دختر کی 4۳ غرق در ر اک بود وسط سالن حرکاتی شکرف و حبرتآور دا شروع کرد ند . در همین موقع مطا بققر ار قبل ی آروهبان هو کر و چند تن از مردا اش غفلساً وارد شد ند :
۳ مأمو دین بیس هستیم . شما همگی آو قبفید .
مهما ان هر يك از گو شهایفر ار کردند . «کلی» هم از بنجره برون جست و میخواست بر بزه که ریات و سر هو برت او را گر فتند.سر هو برت میخواست او را بخانسه خود ببرد
بر نامه آ ننده مولنروژها
و لی ريك پیشنهاد بهتری داشت: تساو را بختانه4 عمسهام در «ما لیو» میبرم تا خطر بکذرد. ی
عمه « کودا » دخترك را شست و آمیز کرد و برد خوابا ند . وقتی که ر دلت باو گفت دختر کیست و چکاره است عمر کودا باور نکرد:
س قیا وه اش بسک دختر هرزه میرود. من زن دا از قیافه اشخوب میشنا سیم .
ريك فساه « کلسی » را بل مقدار قصیر خودش ومجله ر دختر فر ب» میدا نست و میدا نست کسه سر هو بر ت قصدد ار ده استان «خو شگذر ان » را طور سریال در مجله بگذاره و عکسهاثی که « کلی» دا در صحنههای ۲ جنا ی کتاب آشان میداد یز همراه با آن چاپ کند , حرف عمه «کودا» ريك را شکر فرو برد:
س با ید ا یندختر دااصلاح کرد. با ید پا کی ذاتی وجود اورا آرفت و رورش داد.
عمه کورا با این نقشه سندیده کاملا موافق بود.
۷
ازفره ار يك «اصلاحاتاخلاقی»
کلی دا آغاز کرد . اول ركچنددست
ثباس پوشیده برايش خر ید هقداری کتاب آموز ندهدر دستر سش گذ اشت و و او را به کنسر تهایخوب بر د. از طر ف دیگر یك کار آ گاه خصوصی ازطسرف «ر یاک » مامور رسی دگی بسا بقهز ندگی کلی شد تا ته و توی سوا بق دختر له دا در بیاورد .کر آگاه یکی دو روز بعد باز گشته عکسی دوف میز رات گذاشت :
-این تنها عکس لختی است که از کلی و جود دارد.
عکس سهچها رما هگی دختر له بود .کار آگاه در میان حیرت کلسیی افزود؛:
سد ختره سا بقه اش کاملا بالك و دوشن است.
هیچ کار خطا ی در ءمرش ازاو سر زده . من نمیدا ثم چرا او این دروغها دا راجع به خودش به شما گفنه,
د ديك » خودش هم بو برده بود که دختر لك بدروغ خود را بات چنین هیولاسی از هسر کی و گناه مر فی کر ده » بهر حسال حالا دیگر دست « کلی او لسون» باز شده بود . «ر یک » از کار آ گاه خواست که داجع باین موضوع حرفی نز ند » بعد به
دخدر لد تافن کر ده از او خ-واست که
ره