Cinema Star (May 1967)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

مد کلمه در بارة سب‌ما و این مثاله وا در اعنل برای این مجله ننوشته بودم و سیر پیش تیتوي تأ ید بر سبو ادت باعت شد لد این مباسحت در اینجا چاپ شود , از لحاظطی تاراحت بوده زیرا که این مطلب. برای این خوانندگان نوشته تشده بوت واز لحاظید یر خو شا ل. زیرا بهرصورت باعث میشد که ارتباطی نزدیش و مستقیم تر بین من و کناني که تا پمال چیز حائی از من خوانده‌اند برقرار مینزد . ی اخبفایي ییات نهر ین رم و جوآننده دون زدسینها :قفا همی کلی‌کر از آنچه ازبررسی باث فیلم ممکنست حاصل شود ؛ برقرار گردد . با نچه در اینجا نوشته شده خواننده فر ست قضاوت صحیح ثری درپاره من دارد . و شاید این فضاوت به نقع من خاش ول تهرضورت زنظ من این اغتراف ارزش اترا قارد . در ایتجا میخواهم از سینیا : میلماگ. که می-دویبت -طاوم ‏ سينمائی که به آن اعتقاد دارم و سینمائی که در لحظات دیدش و لفط فزباوه. اش احباس زندگن ميکنم + سحبت کنم . چندی پیش یکی از دوستانم : که فرت او به: زیناهاسینما زفستن معروفم ؛ به شوخی بمن گفت «... بیشتر از لیمی از عمر تو درتاریگی ۳۳ ۰ و ملهم به شوخی جو اب دادم طفقطظ آن لحضانی از خبرم را که در این‌تار پتی‌میتنرانم لحظاث روشن زندگی منست» و حقیشت زندگی من ليز در همین شوخی تال سنبه کته اشتی:ب ۷ و حال قصد دارم خرباره عنین زوشنائی در حر تعر تاریتی با و آن چیزی که این روشتائی را بوجود میآوره چند کلمه‌ای بگویم. ولی قباا باید چند کلمه‌ای از خودم پرایتان سحبت کنم , و در ععرفی خودم فقط به آن قسمتی میپردازم که میتواند برای خوانتده جالپ باشد , بعلی ید رابعله خونم با سیئما . آنهم نه یه این مفهوم که در سینما چه کارهانبی کردد و چه کارقاتي. تکرددام بلک باين مفهوم که سینما چه بامن ترده ات وه مه یی این :فان ای و هرا از چه مراحل رنگارنگی گذرانده است , از مرحله اول شروع کنیم : اولین تلقیمن ازسپنما سنوان پاك وسیله کسب لذت بود ( که این چنیه سینما هنوز هم اختبار خود را نزد من فظ کرده است . فتعلجیری که صست مفهوم وماعیت لذت برایم تفییر گرده) و این تلفی بی‌خیال نه و لذت بخش و توام با بی‌تفاوتی تا فان بلو غ ايامفي اشت. , نا ا یگ زر این حوالی 4 در ان نقطه اژ زند لیم بیاك تقطه عطف بر ديخوريم . اش تغییر عقیده نا گهانی و پیدلیل . ( شاید آنقدر ها ناگهانی تبود . هاین دلایلن هم وود آدافت: ور فعاا هیچ چپز بپادم نمپاید ) پأث تعییر یله عینی بر شتاختن سینما بعنو ان پات‌هثر در آنبوقم لذت وهتر برایم حکم دو پدیده: تشاد را داشتد) انئی د آولیه من در شناختن سیتیا ها ت" بعنوان يكك هنر این بود که میدیدم