Cinema Star (September 1969)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

من‌هرگزبا انواع موجود ک رکه صفت بسه دون است,هماثهبهی» دخترك کوجکی پوعاكمعتلنیکه ه رکدامتان دا ژود باود برایمبهترین احمای . که يك‌روز درمیان مین هاکا اکر اداده میکردم می‌تواشتم . بود یکر وخالی ادیواد بدتبال پدست بیاودم دوبرونشده‌بودم .._ بهرترتیمی بوددودست‌لبای " قاسدگها دربوئيك بودم و داشتم لبای . پا کی و کیف سرعپرا اژ ميا حفی درمواق انتداب میکردم کهناکهان‌فکری ‏ حزاراننوست لباس و کفش وکیف ‏ ناپیدا ددععق چشمانش همچسو هیحان ؛ حادثه ؛ عشق درفیلم ی که صحنه های مهیج آن تاکنون روی پرده سینما دیده نشده وفیلمبرداری هنرمندانه اش اعجاب جهانی 1 ید ... وهتوژهم تقاط غمی دود و بداطررسید انتغاب کردم ستاده‌ای خط میکتید و ناگه همسر سردبیسی و دخعصی ناهارراکه خوردسیکروم ‏ میگریخت. تویسنده مجله ..آپا ویفهمن ‏ پاساعتی‌استراحت افکار گونا کون ساعت شی‌وده «قیقه کم‌بود نبودکهآنها که اژمساهیت اصلی ‏ داازمنژم بیروث‌برانم ولی‌هرچه ‏ که‌قدمبه سالن کوجین یکذ‌ادد و مسر وپدرتانسطلیسازم ! نردم خواب بچشمم راءنیافت و نگاهپرادر اطسراف دواشدم و پدین مدنلور طبق‌نقتهکوئاه ‏ بالاغره تصميمکرفتم با تأشی ‏ ناگهان بامنظره مضحکی دوبرو وساده‌ای که عقلم قد میداد به هر پآراپش خودپردازم» همین کار شدم دونفرشان بوسیله تلفن‌اطلاع‌دادم دا نم ز کردم. طبق قرار قبلی که و«رقسمت عما ‌سالن آقای که ساعت‌شش بمسد اژ ظهر در خودء‌ترتییش رادادهبودمیبایست مزی نشسته بود ودد کوچینی بساهمسرویدد خنود بعکم دد کسوچینی .. قسمت‌چنوییآقاک‌هوتنك‌تویسنده مجله اوفات تلضی کوا دا در آئیته اوامادارد گذاشت,امادختر آقای نسویسنهه .. بخودافکندم. نه, نمیشدقبول کر ست پابن شکفت ۰ ؟ه صاحب این تصویرهمان؛ هن ۳5 اولامعشکرم خالم: انیا " دغتر هفده‌هیجده مالا ماده و پدرمن حرفهاش ایدست ۰ بای مرموزیست که هرکز از درون نی هرن هع مسلم کی دا اه دیانی قله‌ی اخلاق است دحا لیکه خووش‌در سا ور کافت‌فوطه میخوره و میدام . کقش و کیف همرنك انداعم دا 8 موقع امتحان ذبان بالاغره دوژی دد این کنداب . غالب گرفه‌بود. باکیسوانی‌پریغان انکلیسی ؛ معلم هرچه مبپرسید خود ساخته فرق خواهدکنت.. . وپرنده وار مراماننه يك ستاره شاکرد هیچ جواسی تمیتوانت من میداشتمکهاماندارد . درخثانبچتم ه کی‌مینمایند ,. بدهدآخرحوصله معلم سررفت و عصی یاروبروگشتن ژنووختر . آرایش آنچدان بچهرهام میآمد گفت یك‌شاشر دیکربهت میدحم سردبیر ونویسند‌مجله پاهیسدی .که حتی‌خودم نز باورم نبیدکه ‏ چهارتاکلمه انکلیسی بکو هرجی نودونه ولیم امکان ادست دادث این من‌هستم. شد, شد. شاگردمدتی فک ر کرد 9 کرپمیرود: رکه برايم حالت ۰ آتروژخانی نیز تاحمووی ‏ ویمدگفت در فیلمییکرگردانی : جن‌فرانکن‌هایعر يٍك امید , یکروشنی کسوچسك . پامن همراءبود چون مادرازصح مترو ... گلدوین شادی داداشت. تا آندوذمن‌دد برای دیدن‌خالهام اژخانه‌بیروث کمبود مادیات دست ویسامیزوم ‏ دفته‌بود وتا دیروقت نمزپاژ نمی وزماتیکهبه خی ل کوچکم دسیدم ‏ گفت گنت اند وتختی برمرو پالاخره عرطود بود بتود رسیده‌ام وخودنميدانم ,.. امادد _ قبولاندم که این‌دخترگ زییا اگر آلمظات احمای شانا ندن در چنشاهری‌لونددارد ماندمات چتربانان مایند