We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
احیاء «مادلین» بهحسب حواسمعمولی چیزیجن توهم و فر یب نیست. اینعبارت «حواسمعمولی» ممکناست یا تعمداً مرموز ویاصرفا مبهم بنظر برسد ولیخصوصیت ضمن این عبارت بزودی روشن خواهدشد
اکنون وادد مومین موومان دس گیجه» میشویم . پرده بر گر فتهشدن ازرازی که تمام [ نچه را که قبلاگذشته است زیرودو میکنث وبکلی دک ون میسازد (اين افشاء دروهاه اول بنظر میرسد که ماجرای فیلم را ساده میسازد)ولی با کمی تعمق میبينیم که با آشکارشدن این راز , همهچین فوقالعاده پیچیده تر یدود
«اسکاتی» که تا حدودی بهبودیافته ولی هدوز تحت تساثور وسوسه «مادلین» قراردادد دوروبر مکان هائی که محل رفت و آمد «مادلین» بود پرسه همزند , او را درقا لب زنان دیگن میبوند . رویایخودرا برواقعیت تحمیلمیکند.
آنگاه دختری رادرخیا بانمیبیند که نهفقط (بی خلافزن «ای قبلی)شباهت ظاعری مختصری به«مادلین» دارد, بلکه در ظاهن یءتیآد ابش ءرفعاد, حر کات.طرزراهدفعن وژستها درست
شدیسدا سرخوردن_ است. اینسخوردن ممکن است کاملا سطحی باشد» باین معنی که مابرای دیدنيك داستان جنائی پر ازدمن و راز آمدهایم وقیل ازاتمام فیلم راز قضایا رافهميدهايم , بنابراین ادامهفیلم برایما دیکرچه لطفیدارد؟ چراباید ناظرتلاش کار آ گاه برای فاشکردن چیزی باشیم که ما قبلا بخوبی از آن خبردادیم ؟ علت عمده دلغعوری ا کش تماشاچیان عامیوعادی از «س گیجه» بخاطرهمین فاش کردن رازداستان قبلاذاتمام ماجراست. اینعمل را از لحاظ عکسالعملعامه تماشاچی, میتوان عمل جسورانهای ازجا نبهیچکاك دانست.
اما ا گر درموضوع دقیقترشويم میبینيم که دلخوری ما » احساس فریب خوردن ماعلعی عموق تر دارد.ما تاقبل از بازشدن گره کملایا «اسکاتی» احشاسهمدردیوهمراهی وانطیاقمیکرديم.
ما عمیقا در ضف ها و آرژوهای او , در اشتیاقش به تحقق بخشیدن بهيك رویا برای فراراز زندگی روژانه ودست یافتنبه چیزی بالاتی ازذ ند کیروزانه شريكشدهايم. مامستقمیا لطمه راکه درعرك «ماداین» براوواردشد تج به کردیم حالا اطمه شدیدتر و بدتری برماوارد میشود : «مادلین» نه فقط مرده بلکه
نقطه مقا بل وضد «مادلین» نظمیرسد . آناندازهشبیه به«مادلین» هست که«اسکاتی» اوراتاهتلاقامتگاهش تعقیب کند .مقدمه ظهور«جودی» تصویریازویترينيك مغازه گل فروشی است که در آن يكدسته گل ,شبیه به آن که«مادلین» دردست داشت ( ودر کابوس «اسکاتی» بشکلدسته گلی کاغذی پرپرشد)
معذ لك چهرهاین دختدر
بچشم میخورد .پنجدقیقه بمد درصحنهای کهلمایش دهندهخاطرات گذشته« جودی » است اصلوحقیقت قضایا رامشاهده میکنم : «مادلین» واقمی جودی بود پس«مادلین» چیزیدروغ نبودوجسدی که «اسکاتی» عقوط آنرا اذپشتپنجره برج دید متعاق به زنی بود که«اسکا 6 درعمرش ندیده بود.حالا دوعگوال درگ هر اول اینکه چرا هیچکاك تصمیم گرفت کهاولینقا نون داستانهای جنائی پلیسیدا ,هم بز ندو نتیجه تکان دهنده وغیرمنتظههاجرا را دوسوماذ اولفیلم گذهعهفاش کند ؟دوم آ نکه, بعد از تما مدیدنفیلم,
فاشکردن کره داستانچهائر واهدیتیدروقایع قبلی دارد؛ فصلا
جواب سئوال اولرا که اساسا میبوطبهيكسوم آخن فیلم میشود میکذارم تابما ند برایبعد ,ومیکوشمتا به-ئوال دومجوابدهم. او لین عکسالعمل ماددبنابرپرده بگر فتن ازراذماجرا؛
اصلا وجود نداشته است . اثری کهافشای اینراز درمادادد صرفا فهمیدن این مطلب نیست که ما قرباني فرب ودسیسه يك جنایت بینقص بودهایم ۰ بهیکیازحسایترین نقاط ضعف اخلاقیها ءبه احساس زارضا یعیما از وا قمیات (طمهخوردهاست ,ما غا فاگیرشده ایم
بعضی اذ بهترین فیامهای ساختها لیوود» فیلمهائی که با هم از لحاظ لحن وسوژه بسیار تفاوت داشتها ند , نظیر «مسخرهبازی» اثر «هواردها کن»( در تهرات:«ا کسیرجوانی»)»«بزر گتر ازو اقعیت. ان «نیکلاسدی» ( در تهر آن : مایهداستانی خودهمین « نارضایتی ازواقمیات» رانهفته داشتهاند.
«عظمتزندگی») درقلب سوژهو
ولی هیچکدام اذاین فیلمها , اینمضمون دابهعمقی که «سر گیچه» کاو یده است بردسی نکرده| ندو آ ناما ندد «س گیجه» اینچنینصریح وقاطع دراعماق ذهن تماشاچی رسوخ ندادهاند .
بازشدنه گره» ذین پای مار اخالی میکند و بنحودددنا کی بهمیز آنغرقه شدن خودماندر آ نجا که | کنون کذب وفر یب از کاردر آهده است واقفمانمیساژد . 3
معذذلك این عکسالعمل که فیلم در لحظه فاششدن راءدر ما بوجود آوردهاستباید در تعدقبهدیتعدیلیا بد.| کر فیامرادوباره