Cinema Star (December 1970)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

وقیل توجیه بر باطرمی‌رسند جامی یلها ئیکه من تا بصال تا برايمة « بشر بسواث حیوان اجتماعی » مت کسن پوفه‌اند. گرچه البته من ددسالقق ده پتجاه از يك نظن#لیبرال», آدمی خوشین‌تر و یدوز تیبودم : دد حالیکه ود سالیان اخینی, همجون بیادی گر از آمر تانا منهمتاحدودی ورمقاید و ینم ددیتالش و نسطاف نا پذیر تشده‌ام و برخلاف سایق ندکی یهت بهنیای موز می‌نگرم : هن فکرم‌کنم سوم هائیله برای فیلمهايیم اتاب "کردهام ۰ بی‌تردید همکی تحت ی این «قطةٌ دید» نره قاد گرفن‌اند , گرچه باید اضاقه کنم فیل‌ها یکه من تا بحال ساختهام هیچکدام ه رکز آن‌چیزی ا زد درنیامده‌اند که من از آغاژقصد دا ب رگزیدم که یكتستاریویحاشی وآماده داشت. من دراین ستاریو دادم و ترا آمادة فیلمب‌دادی تمودم . چبزیکه مرا بهساختن این فیلم مشتاقساخت: خود بوزء فیلم بودک به تحو بسیاد دقيقي خته شدم بود ومن پیاژمطا لب بلافاصله به این فکر افتادم تبود » بلکه ستادیوی رن ساخت . البته بایداعترا کم که پشاطر موژ؛ فیلم .من مجیود خدم. علیرخم تماپل‌خود‌تتیانی قیلم وجوه تشای ۵ ادی با «باقی زچوه تفای لاب نکسم زو آنهارا 2 میان برندادم ٩‏ مع الومف حتی پی از این تقییرات همه من سنادیودا جالب و قابل توجه یافتم وسبی کردم خوددا با قکر پش‌بیسنی مقایه‌ای که ین این فیلم وهیانی و کلاید 4 به‌عیل خواحنه آوزد: تاداحت ونکران تام واین‌د که با دلکرمي و اشتياق کاد ماختن فیلبدا آغاة نسودم. پی بخوبی‌وهمانگونه که میخواستهم به انجام رساندهام۱ ولی واقطیت آعتکنه زمانیکه من‌فلم‌دا شروع کردم چیزیکه موجب‌ناد احتیوتکرانیام شده بود. شیاعت‌آن به‌قیلم «آرتورین » نبود + بلکه پخاطر آن بودکه سنادیوسقادیر زیادی سک تدم ومنحرقکنتدمداشت که من تنیخواستز عنیکا به آن ردام وب قابل توجهی بهآن بدهم. همین کارراهم کردم و۸8 اینتاد مرا تأآیید کرد. چون آنها قبل ازهرچیزمیخواستندقیلمتان يك‌کاد هنری ا کار در آید .من پرخلاف « بانی وکلاید ». سمی تداختم که کادا کترهای فیلمم دا روما نتیزهکنم واز دد یچه هصای اشخاآمیز به‌آنها گرم وخشمن, تا آن ودک هرچه همکن است بیشتر به «وأقبیت » تزديك بمانم من عکسهاشی از اعضای خاتواده «ما بادکی»(تام کار اکتر لی ویتر که فیلم از وی بمعدوان «مادد خونآلوده یاد می‌کند م ) دام وبنابوب این خموسیات داقعی فیزیکی دا می‌داش. توجه به این نکته برایمن بسیار اعبیت‌داشت که آنهاهیچکدامشان «خوش سیما» وجذاب تبودند.هن مخصات تحقیقات ذیادی ددموا وترایط نمانی دوده‌ایکهآنها دد. آل ذندکی می‌کردند » به عمل آوردم و این بهکمك مقالا يك روزنامه درپارة آنها بود که من ایدة مربوط به صحناً «تمساح»دا کرفتم. افراد دس ما پادکر»دد اطرافیکیاز در یاههی‌فلوریدا منعفیشده ند. ها بزودی‌حوصلهتان سی می‌رودوتوسط يكقایقو با يك سل اد مغفیگاه خود ببروث می‌خز ند رودخانه با حمین قایق + دا توسط مسلمل به قتل‌میربا ند وبه خیال خود , خوددا ازچنگه وی راحت می‌ساژژئه , اما بدا بی می‌بندکه چه ک. احمقاه‌ای کرده اند. چون‌صد ای‌شليك مسلسل, پلسدا موفقبه کف محلاختفای آنها می‌ساد ادامه دارد سلنامة سینمائی «سایت اند ساوند» دار یترزدرسحهای از و ماهر خودآلوه ».وک درای یم بزیگر کش زد زد خیبت و جنایت یه اس بات تا مهم سل بت یت که چرا چین شده : مأله چه چری شا را 4 سوی موژة ۶ بامرعودا لد > جلبکرد ور نوشتنسناد پوی آدستی نداشه ام ستادیو دا قبلا «پب‌تا» بمعتوان يار ایژینال نوشته وبه ۸10 [آمییکن ایت‌نشنال کمیانی-م) فروخته بود.من پنا بقراردادی که یا ادلیای این کمیاتی داشتم بایتیفیلمی‌برای آنها میساختم. تمدادی سوژه جهت قیلم کردن به من بيشنهادکردند ومن آذیین هط ] "۲ ماددخون‌آلزد» | هاسم دیا پا کره که هبراه بافرز ند تی, پفدباد سلح الکیل دا ودست پسرقت و آهمکنی میآلاپد ,