Cinema Star (December 1970)

اقل ممعن برمانم ای تايه ترکیتی ان قرب کوشیدهای ابش + ی خراوند » عنتی وی خاوت بردی جراعترهايتيم بوجوه آوریم و قنای قیلم را خصوصیات ا کرک خاءتواقق وس زکار‌دهیم» این حرفهای« تارمن حیلاث ۰ آدم دا به یاد متا بهی می‌اندازوکه او ولوژی‌دفیلمدتصادف» مرای بهوجود آوددن نو اقأخاصاز نگ «ییر نک و «توويك به سیاموسفید» هر داده بودننرالعق که اذ این تلاش تصرات تیکوئی نی گرفته بودند واین‌باد نیز تردیدی‌نیست که کوتش معتركه آنها «حاسل بخش» خواهد‌بود. یتصو که ایندو اذیاری قیلمب‌داد < نودپردازی » عمچون « چسری فیشر » تب برخودداد بوده‌انه و تودپردازی » استادااً «فیشر»سمتدا سهمی‌موثر در خن هرچه بهتس فشاز آتسفر مطلوب : لوزی » داشته است» دلوزی» قماًاذاین که توانشته اینفلمد سر انجام بائد؛ باید خیلی خوشحال باشد, چهپیشیاژ حاضی تبود روی سرمایه خود ديس ك‌کند ومتفرداً قیلرا بسانه تا آنکهبالاه خره کمپاتی‌مترو کلدوین مایرحاتی‌بهتتريكصاعی ددامر سرمایه کذاری‌روی قیل‌عد وبنا بتوافقتقریبا مهم وحتی اسراز وی سنادیوتی نیز پس از خواندن کناب-ب راما آن عجیب بوده دای کتاببرای من آنجنان جذاب وعیرابود که تعامتي رابهییارهیرلرف چند ساعت ۰ بدون توق واتضناع خوانيم : ایعناد چنان یر ت#عودآکاها ای روی من نهاد کیش از آنکه تمامش ختم درحالیکه بسه علایناکی ماجراهای آ ده بوتم. #سان یافت . اگر بکویم صورتم زا سل ات فراگرفه بود درواقع پیجوجه سخنی به افراق کقهام .مین خاطر بودک وی « جوه از من پرسید که آبامیپستار یل اساس داستانتاب بنویت بان . لت فکریکه کردم ایی بود که اپتر سلما یر سکن است: چون اعر تیم میگرقتم ین نادب یسم می‌بایتی که ماه درحال عریه کردن بسه سر مسی 2 بردم 2 جهرحال پیتربه توص لوژی دبتاطرتمایل وق لمادءخودی.ساتجام مصیم به توشتن ستادیوی مزبور عد. اما او حسوز پیش اذ فلت این ستادیو دا توته بود که مملوم آنها حق فیلم ساختن ای کناب اندارند: چه تمامی‌حقوقدامتیازات بوط به بهره‌بردادی‌ا کاب اقبلایکس‌دسوئیسی غریدمومسصریصووساخته بود! نا براین.سا لساختن فیلم , خیلی سریعی از آنچه ۲ کار تحریر سثاریوق تازء‌ایکه فلم براماس‌آن ساختهشده:ق يي پههجده‌ساء ین‌ستادیو دون حتیری فیلبد: گرچه «پیتتر مدعی‌است که یك له از ستادیو دا خرین مراحل فلم بردادی تغیبر داده‌است! اکرتاخر پنجاله‌ای که ور کار ساختن قیلم‌روی داد ؛ لوزی دا غمکن و تاختنوکردهیاخد؛ مت برای پینتر + خوتحال کنده بوده‌است»« و قتبکه تهیا قیلم قطعی ش وقرارشدکه من بار دی الستارپو پتوهسما فل از خریر ب آنجد یت ی بردم مد آوشنسناد بو ایل + باك عامل قابل توجه تب زا ای بر من شاه مهمترین عامل میآ زد بکلیفراموش کرده بودم. من در سناربوی اول :نها سم رده بودم#ماچرای هرکزی: « پر بچه » و «عتاق» را ورام هکت در حالیکه در پردسی و ال پمال ند در یلک کش «زمان + در این داستان لا چدحد اهمیت . زما که قهرمافم 4 محاً تجارب عودکیشی_باز می‌ودد + در داقع‌زمان کل وی » خوهرا از دمم مد «جوزفاوزیه دنت دورین محنه‌ای راک آجول‌کریتی و دومبکارد درآن بای دار ء کرکردالیمی‌کند رتاپ مدمه یهت جه ی آن, ارات اسلیقبلم هك دفترچا خاطرات را ید می‌کند و این وی دا به با دوران عقولیش می‌اندازد ء وبید يت دقست تیالی» هم هت البنه ارزش‌واهیت پیش از سرفا یك «موخرهه داره ده تریح ان موشوع. میبردازد که بازگشت ای کراکتر ب دوران هاش چکونه زندعی و احامات عاقی حال حاشر وکرالعت یر قرار میهد .من فک تم کردم تن .کج کارقدادرفتم کرد + چهدداین صورت.فیم نت انتتلیرآن نوی را کناب در چنین عراجد و موقعیت دراماتیکی برخوانده‌اش میعفذرد. بر تعاخاعر بند. با برن مي ترجیح دادم داسانایلر از ادا اززمانکنشه‌تروع نم وترئیی دهرکه نها «رجهتباشت و حتی | دور درفیلم وجود پدا تکنند, من داستان فلم را با پیرد خردسال شروعکردها و ده دریج که قیلم پیش مي‌روده ما چیزهالی را می یتمه به استند جنبه ها لحانلای ملقی مایم قوانندمتنی در دامغان فیلم داشنه پاشند. مرسور تک يم درد لد مد یک پرزنه د دهعده ای > علشتمالهای‌ادی رات زیادیدرچهره آذ دادهاست. پیوستگی و ارتباط زما نی جقیه ددیفحه ۳۰