Cinema Star (March 1976)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

کو دهاند ... *#د لکش 9 عقیای از همه کس» از همه چیرو ازهمه حا حرف رده اند کرد ! جون اگر غیر از ان بود مرو همه میدانستند که مهدی خالدی در این فاصله برای کدام خواننده آهنك ساخت و شعرش‌جه نود و که بنرود : این شد کد"او همکاری دوباره را بامن آغاز کرد. عقیلی اذ دلکش مییرسد : به نظر خودت تا چند سال دیگر میتوانی آواز بخوانی ؟ و سوال عجیبی است ؛ تاکنون هیچکس برای‌خواندن« تایم » تعیین نکرده » ادیت پماف و ام کلثوم تاکی خواندند » منهم همانند آن‌ها عمل خواهم کرد و اگر بادتان‌باشد ادیت‌پیاف یکی دو ساعت قبل از مرگش ترانهای خواندکه یکی اذ سه ترانه پرفروش تمام عمرش بود و ام کلثوم نیز قبل از آن‌ک» به بستربیماری کشانده شودترائه‌ای خواند که «صدای آواز» نامداشت واین‌ترانه‌که در ضمن‌آخرین ترانه 4 4 1 اوبود»ازجهتی جالب مینمود که 1 زندگی بك آواژه‌خوان‌در آن‌نقاشی ده بود وام‌کلئوم آن را با صدای 5 آغاز کارش ( سانزده سالگی ) تشد‌انك صدا خوانده بود ! تقیلی از دلکش میپرسد : کدام ترانه خوان را قبول‌داری؟ 6 وگن » وگن » ویگن و بازهم ویگن . نقیلی اذ دلکش میپرسد : کدام ترانه خوانایرانی که‌با يك ترائه به‌شهرت رسید»میتواندبرای هر تسلی مطرح باشد ؟ 6 گلثراقی با ترانه مرا ببوس» "اهیددائی چواد با ترانه غروب کوهستان دلکش اذ عقیلی میپرسد : بخاطر اینکه اصفهانی هستی‌این سوال را میکتم اصفهانی‌ها را چگونه آدمی میدانی ؟ 6 بخاطر اینکه ولخرجی نمی کننده آن را به قولی اسکاتلشدی لقب داده‌اند درحالی که و لخر جی شهرت نیست ۱ عقیلی اذ دلکش میپرسد : زمانی چند فیلم بازی کردی ؛ دربار» هنرپیشکی و سیئما ن با بیضانی * تقوائی ) مهرجونی و حیلی دیکر از سیننا سازان ابر انی که چهانی میسازنر کاری دارم »حرفم با آن‌هاست که در سیر جاهل‌ها قذم برمپدارند » در +ن‌درسینما با همین جاهل‌بازی پایات گرفت که آن آغازی شدبرای يك‌بورش » بورش بسوی‌جاهل‌یا و کلاه مخیلی‌ها ! پس (گر نظری باشد راجم به نجامل‌ها و کلاه مخملی‌هاست که فضای گوشه‌ای‌از این سینما داپر کرده‌اندواینهاهنوز از نشستن خسته نشده‌اند که پرخیزند و جا ی‌خودرابه‌سینمای دیگر بدهند ۱ عقبلی از دلکش هر سد 1 دوست‌داری دوباره به سینما باز گردی ؟ ه‌ سینمایامروز نقشی بچه‌نقش مادر مناسب من نمیبیند و حق‌هم , اما نقش مادر بیشکش آن‌ها که" دززندگی‌وافعی ماد نیستند ۱ دارد ان میدانید چه نقش‌هائی مناسب من است که جاینش خالی است ؟ نقش نظیر نقش «لوسیل‌بال» در سریال تلویزیونی او » که خیلیها معتقدند چنین نقشهانی برایم‌جان میدهد » چون در ون من‌است. دلکش اذ عقیلی میپرسد : علت اینکیه ازدواج کردی 4 آن‌هم يك ازدواج یکساله ! چه نود ؟ 9 چرن میخواستم خوانندگی‌را جدی بکیرم و همسرم با آن مخالف بود » این بود که من دو راه را پیش پای او نهادم » با بکدارد به خوانندگیام ادامه بدهم با میا ترلد کند و او دومی راقبول‌کرداهمین وهمین . عقیلی اذ دلکش میبرسد : و سییل» 4 در حال حاضر سال سوه راهنماشی را میخواندو (ستمداد خیلی از کارها را دارد که اگر به لیست‌اين کارهانگاه کنی»می بینی از هر کاری در آن الری‌هست جر خوانندگی :۱ به لویبال علائه عجیبی دارد . همین چند سال پیش که کوچك بود نا مپآمدم من 5 انم 7 از وبدرش يك‌چرت کوتاه بعدازظهرانه بزنیم یکهو سهیل جیم میشد وپس‌از حفه‌ای درميافتيم در توجسه بقل خانه با تیم محلی مسابصه می دهد و دیگر اینکه او عاشق شکار است , از موتور سواری که نگو و نپرس همین چند وقت پیش بود که پارا آن‌جنان روی بدال گاز گذاشت که عینهو میخواست بکوندکه مرا در بیم‌ارستان‌ملاقات کنید ! شاهت زبادی روحیه‌اش به روحیه پدرش دارد » عاشق تفر بحات و ورزشهالی ات که بدرش وقتی در سن وسال او بود » دوست میداشت و من نیز هیچگونه مخالفتی باکارهای او به خاطر اين‌که خوانندگی ر! دوست ندارد » ندارم » جون مهم انست درحین ایتکیه به ورزش و تنوع میپردازد به در س‌و مشقش نیز توجه کند که چنین است و به خاطر علاقه‌ای که به شمال بخصوص بندر بهلوی داره هميشه نمرات خوبی میکیرد تا مبادا مانعمی برای مسافرت‌به بندرپهلوی باشد. سهیل بندرپهلوی را خیلی دوست دارد و میکوین اگر دانشگاهی در آن‌جا تاسیس گردد ؛ برای تحصیلات دانشگاهی بنهو پهلوی را به امریکا تزجیخ خواقم داد ؟ که با زین کار او نیز من مخالف‌نیستم و حتی دوست دارم «کاره‌ای» بشود که خودش دوست‌دارد . عقیلی اذ دلکش هیبرسد : از همسرت حرفی برای گفتن داری 1 ۱ ۵ او هیچگاه «حرفساز» نبوده ‌ نردبك بیست سال است که آرام و بددن حرفسازی زندگی میکنیم » چون او ابنطور دوست دارد , عقیلی اذ دلکش میپرسد : پا چند تا جچه موافق‌هستی ا برای‌خودم‌یکی , برای‌دیگران هرکس بقدر امکان خود » با ابن فرضیه که هر بچه بيك‌نان ۳ ۶+3 وت 6 ۸ ۲ و 1 ی احتیاج درد وقتی کسی دو تا نچه داشتا بهر کنام نصقف نان ندهد 4 من با این چنین گنسترش بچر» مخالف‌هستم که وقتی نجه دو تا شد اولی که زمانی‌قبل از دومی بهترین لباس دا میپوشید » بعد از بونیا آمدن بچیه دوم لباس دست دوم بپوشد ! دلکش از عقیلی مییرسد : بمد از گلپا همه منتظر بودند که تو نیز از شغل کارهناسی در وزارت تعاون و امور روستاهااستفا بدهی » چرا چنین نشد ۲ برای ابنکه من این کار را دوست داشتم و دارم و اگر یك‌روز متوجیه شوم خوانندگی به کار اداری‌ام لطمه میزند خوانندگی را فربابی آن میکنم ! عقیلی اذ دلکش میبرسد : حالا ‏ که کمثر. آوان میتلوانی: :» قسمت عبده وقت را صرف چه کادی میکنی ؟ از دوزیکه دلکش بعنوان يكك خواننده پولساز مطرح شب تاامروز من مرتب غیر از خواندن دردادیو و تلویزیون و مهمانی‌ها و عروسی‌ها وگه گاه حشن‌های ملی و میهنی ‏ هرشب در کارباره‌ای برنامه داشتم و همین «خواندن شپانه» آن‌هم به طورمرتپ 6 ۱ زنیروی من‌میکاست‌و هن برای جلوگیری آن ؛ جارهاي نداشته و ندارم‌جز ابنکه روزها چندساعت کسر خو(ب شب« را جبران کرده و بکنم که این‌مرنیز تازگی ها از بین دفته و ونتی که بیدا هستم به کاری‌خاث: نظارت دارم » حال این کار هر و غیت خواهد باشد آشپری با نظافت ای ۳ عقیلی اذ دلکش هیپرسد : غیر از آواژ خواندن هنر دبگری یر داری ۲ که‌گاه تار میزنم و یکی‌دوبار سال‌مب! پیش برای یکی دوترانه که‌ترار بود خوده بخوائم » نظیر راب۲۵ که ابو لحسن‌ورزی ۳ ۷ ِ " ۱ 2 ۳11 شمر آن را سروده آعنك ساختم و آعنك‌ساز آن‌ها را «نیلو فر» ععر قی نبودم . نیلوفر اسم‌مستمار من‌برای آهنگسازی بود و چرا نیلوفر امن این گل بزرك دا بخاطر آنکه‌بر پابه کوچکی استوار است بیش از کلهای کوچکی که بر بابه بزرك استوار هستند دوست دارم »جون در آن پای کوچك قدرت و یروی نکهداری بسیاری احساس می کنم و از این لات میبرم. عقیلی از دلکش میپرسد : بخاطر آن‌که تو از اولسن کابار مداران ابران بوده‌ای » کمی دراین‌مورد حرف نمیزنی ؟ اداره کاباره کارمشکل ست بخصوص اگر کسی‌بخو!:گاباره خوب‌اداره کندو بدتردهمه برای کسی که عدیر و بات همه بدشر خوانند ه کاپاره باید؛ کلی بدبختی دارد و درحي اجرای برتامه‌باید حوایش ي‌دانك بادمهای درون کاباره باجد»به مشتری و گارسن » که مشتری ناراحتی احساس نکند ۰ و کارسن که‌تابانهانصام نمیدهند . ویاعتر انعام میدهند بی توجهصعی زد و خیلی چجیزهای دیگر : که تهیه غلا و الواع اطعمه و «۰ + اشربه یکی از آن‌هاست و کسی که دلش میخواهبر همیشه غذاهای‌خوب بخور د باید وجدان این را داشته باشد که به دیگران نیز غدذای خوب بدهد که یکهو غیر از این میشود و همین گرشت , ماده اولمسه عدای ۱ کاباره‌ها بازار سیاه پیدا میکش‌د البته نوع‌خربش و تو که نمی خواهی غیراز آن به‌سشتری کاباده بدهی باید چکار کنی ؟خیلی‌ساده» . درش را بیندی و شپ‌راحت سر . ۱ بالين بگداری ۱ 39 دلکش از عقیلی میپرسد؛ . . میگویند میانهات با «جهانبخش ‏ پاژوکی » جان دهنده تو درک خوانندکی ! به‌دازگی‌شکراب ‏ 3 ِ ۸