Start Over

Cinema Star (June1975)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

رجول۳۳ ترفتاریهاو اعمالشانم 5 1 ولوژی پین ۳ بز شتاین؛ فورده من : هچکاگ فارفن از آن یس هن محدودء و راحت‌تر ی ط 9 0 ار » ها روط بت نم بیار ه هیجانش آورده باشده يك داستان فشتکها توجه برء داستان از سریالهای کارتون «پاپای» الوقت همه مهار نوی را بر ایم نعر نف م یناه . من باید استمداد هنری معطوف متء خبلی بی‌احسلس باث که تا حرفهای به شیوه بیان به همس د ست که ۴ ء ی «بارتی» وشطنتهایش تمام سینمای ایها حیلی‌پسنر عته ۰ . ذهنم متوجه «آیزنشناین» مثل نثر سمدی شفاف و مر ک تر است» سد در مقایل اننوه ده و مه تنها فامی که از آیزتتتاین را داریم که تازیخسازند .‏ ۳ ّ ی دیدم , «رزمناو پوتمکس» بود که هائی و روحیه‌هائی که از ء + به شدت تکانم داد . جیزبکه فن‌نر تازیخ" برمیخیز ند:سرشتهای , آیرشتاین تس میکردم , تلوریها تيره و شوم که ریشه در الط جوم مونتازشی دود . بلکه ست‌ومذحب دارند. کهاعلاءم مقی نگاهتن و آنانی بودن‌نگاهش دارد می‌مبرد , که ماه ع پیثرفت عای خیره کننده نی خو تو وفتی ان سحه فتل عام ر دارم پست‌تر و ددسخت‌ تر مین مي‌بيي :۰ احساس میکنی که آیز نثتاه این حاسیت را در غرب,دراره 1 که ۲ د 0 ۱ ر ر‌ و حبه آن ماوانها م+فوح ادعهانس پله‌های اون" می‌افتتدومیمیررند, دیده در روحیه‌های بتهوونی و گوته کیهای:خودم زاتر آن ین بو #94 5 2 9 رز 9 کر و امله‌ی دوست داشته است. .» و نچه‌ثی که قرار و آرآم‌ندارشد #روترروتی» قرا 0 4 کانی مثل جان‌فوردوهیچکاك و همه‌اش بکیارچه فغان» فریادهستند نیت ۳ جاذبه‌ای برای تو نداشتند ؟ که نمی‌پذیرند و از راه یاک اهتاع ِ 4 5 ر! مین » از نو کتف کنم , بشنقمي ۱ 1 ۰ ام ۹ 3 2 سینماگر ان محبوب تجریه کم وی »این کرية ۶ یا دربن‌نکاد آها يك ۳ ور سم خی لفهیتت استه مرن مور ول محصوهیب: و اتکی توا تسا که پشری خود معنی میذحند .. توا ز سرتت‌نگلوس"کونی امریکائیآنها کی که از فوردوهحکاا: ۱ میخیزد که زبا و فربسده ات زیاد خوشش نیاید . ولا بات ی 1 کافی شبت» لاقداز نظر می آدم‌هانی مثل برگسمان و گودا ت‌ چولن ار ی است . جون تکه‌هائی‌از بت تماغ‌ای بك فبلم چه حسیرادر «من» شناخته نشد ر تو ارفا میکند ؟ از يك کار هنری بس خود تجریه یی وچذاب لص ۲ چه انتفظاری‌داریآ. ور اسی‌فیلسازان می‌شود ۰ چون سبری است به سوی نظیر این حماست را هم بکوتما راخلی خوب تحویل بگیرد. محوب تو چه کی : هتند ۱ شناسالی ت" در همینگوی در زمبته رمان مبتوان 9 دو تاقیلم‌ر گمان راخب 1 ۳ مب همه ام برای ای ۱۳۰ متا ؟ 9 بت 7 من ن تردیم سی_سواد لو رگ از ک مطر ح بوده که وقتی آیم از پكگ‌اثر ب ؟ فیلساز 3 20 و 9 خف ری خونش مي‌آیده چه‌اتفاقیو خ ندانته‌ام اما فیلیهانی که تکانم‌داده مت که اورامتمایز میازد . پا" مر وس خوشم میا+ وانه است ٩‏ 4 بج ی کر -علقمصقم وطنلانمهرندگی ومطاه مخصوا از پی‌پروی‌دیوانه‌وو ۱ ۳ 12 ۳ آن , د ردهیجکلد پلید: ر اليته از دبدگاههای مختلیف منل شب ۰ آنتونیونی و رم و جاده آث ؛ در « حتی‌پایدیها ۲ ۳ هم دوست اک هتند. پا ِ 11 ی ۰ قاس ر شته‌هاینا بو د می‌شود ه این ساله پرداخت» ولی ویونوثل در فر ی‌ناو ِ. نوازش کردن دای ٩‏ ك جنایت این سیامی های او را همم باك چیز حمیشه یافی می‌ماند وان کنده و وبریدیانا . البته اینها همه ت تن معل دیا عامل « خو بشاسی»قسیه اس مربوط به گذشته ست. شاید روا كت یناد منود سب عصی‌هاشال بگذا تا عاشقانه سرت را ببرم سمعونی شیاطین »واینآخ ن ۳۱0 19۳ ‌‌ ! آنها را ینیم , طور دیگری حسیته در مر اش مجسوحه کنك,, محدد بیج و خم مر از راز «هستی » خود مس ۳ شایده هي چز به من عروساث بازی ات . مانند بچه‌ایکه متحير وس رگر دان تیم وهمیثه‌هی ندهند. یا شایدنکات تازه‌ای‌در آنها * عروسکش را جر میدهد و از اماآن گودار قبلی را عرحب. ۱ ن گ کا ۲ ۰ م ی کوشیم از طریق «دیحری» پا اسف ممم نکار هیچ اصاس تاه و خطای دهم ۰ هر چند فیلم های سیاس تحلات وجود دیکری به خودمون با زمانی بود که آنچنان عاعق نی‌کند و ناید هم بکند . چون در 2 مي‌چينم . این‌اواخسر ری و ننته سینما پودم که هر فیلمی را, واقع عروسکی را لت‌وباز کردهاست. کودار هم نظیر دیگر روشنمکران آپهانیکه به من نزدیکند بنی‌از هر چند مرخرف و مهمل ؛ میدیدم» پاسوزن را در قلب این فوریاعه غرب دارد د چوب«بحر انا بدئو لو ۰ طریق اپی شیلی هبری که از خود واینطور توجیه مي‌کريم که آنم از معلوك فرو مي‌کنيم بينيم چگوسه را می‌خورد . این جهش از قطی به بهییر ون پرتاب کرده‌اند , محموعه‌ای فیأم بدهم می‌تواند چیزهائی بیاموزد, جان مي‌کند. همه چیز خیلی -اده و قعل مااف ‏ دراین‌آدم. خ. حسایص وجودی خود راء باتمام یعنی باد بگیرد که آن کرهارانکند. «علمی» بر گذار می‌شود و ایهنگام ت نین فراگردی جع وعر تهایش امن در سا ما حالا دیگر ایسکار را سیکنم: در عق این نگاه وعی پذیرش را در سارتر و آدامف هم می‌بينيم وت ومن به طرف ان جنب چون "جاچید ِ کدروافردهاممی کند. وضم موجود هست . يك بازی ساده. ولی با ریتمی آرام و موقرتر سارتر مش + جون حس کرده!م که ان مس عاشق فیلمهای‌چاپلین و باستر کیتون مثل افانه‌های خیالی ما زد که خیکی متفکرآنه»پ از يك‌دوره ی ۱ نی او توا این ۳۹ هنورهم حستم . هانی که مادر بزر کف تعریفمی‌کندو تفکر انقادی تمت به متسه این آدمیا طنتد ز فیلمهای کارتون خیلی خوشم راز هیجت و ترس است وبچه‌همینطور اکریتاتیالیزمی خود مآرام» نی چه؟ ی مي‌آید ۰ همه نوعش چکیده‌زنددگی میلرزد. از طفیانو اعتناع‌خب حوالی کیش جدیبد" جر یر هر است . جدا وقثی آدم ه.زندکی ثیت . همه چیز تیا 2 ور 0 بی 7۳ چنان‌درست من بتوانم انمکاسی از تمنیات‌و خبرء می‌شوي وابن حجابهای کانب ٩‏ 92 ار ای بااجتتکاراست» و بی‌چون وچر! که در کودارمیب ۰ سس شماره 6 س ستاره سا 9 ۷ ۳ نی ان .3 اسی ۲۹ ۳