Cinema Star (May 1976)

نمثیلی‌از بات کودلرا نمایانگر می‌سازد . سینمای عروسکي وعقوایی کودکان درانران استه ویب دوره‌ی بنج ساله رانرایسن پراله گذرانیده است» از تجربه ونبحر خاص ن چك دررشت 4 فیلم عروسکی و خمیر بلاستیکی ته است » که فیلمهای «باباکرم ۰ دل موض» 4 شکارچی » در زمینه عروسکی:ملك جمشید و زندگی‌در زمینه نفاشی عتحرله فاىل این فیلمهاهمانطوریکه اغلب اراسمشان موشهای بز دل و شکارجیان پردل هستند» نر این میان » فیلم سرزنده ومنحرل عنوان یاث اثر جهت دارو بر معنی‌بیشتر دکان می‌داند . وان فقصه زئدی يك کیاه ن با همچوارانش است. بدنن ععلی که دول یدای یکدیکر مي‌شوند. ءولي فرارسیدننابهنگام قاقرا آندورا از هم جد! می‌کند. ولسی بهار هممجا از عطر کلهایی که مره عشق بر فاشق هستند. برمی‌شود . ۲ »۷ بر قیلعهایی که راجع به کودکاندره کانون کو دکان و توجوانان»ساخته‌شد«ومشود» بگری یز بطور جداگانه در سایرمراکز ود با عروست رد طافچه بازی‌کند و,.«گل‌رسن»توصیی یلات دو کودد بود» در ساختن یکنوع ابزاد بلای» » کیلمساژ سمی داشت این تخیل را نزد اندو بزرلئو هم حلوه بدهد. # سینمای کودلك و سینمای‌حرفه‌ای ! خد سینماک حرفه‌بی ايران_ردپای کمرنکی از بای ود پیداست» که لت آن پیشتر چنبه‌های نجاری وبازاری این منماست. یکی از اولین فیلمسازانی که در سینمای حرقه‌یی ابران بطود تجریدی دروانشناسانه مسئلهبی بهاسم کوداز رابانوجه به امیال وخواهشهای او کاوید» «علی‌حاتمی» یلم «حسن کچل» بود. «حس نکچل»بایك‌درونمایعی "۳ بومی ودر حال وهوای ذهن کودلد خلق شده‌بود وبا موصوعات آشنایی چون : گچل » دیو» جن‌ودختر طلسم شیه , دیو» دختر زیبایی را طلسم کرده دکچل برای‌نجات اواز هزادش کماك می‌طلبد. » ودر پایان کچ بابدست رین یا مر دیو وشکستن آن»دختررا آزادمیکند. فیلم ۲ کنده از گفتکوهای‌ساده و کو دکانه واواز ها و متلها دچیستانهای شیرین‌بود» که از آن جمله است صحنه‌ی نقاشی موزیکال ابتدای فیلم که‌نماشاکر دا دعوت‌به فراموشی نما قعه‌ها وگوش دادن‌به قعبه‌ی حسن کچل می‌کند. یا صحنه‌ی خواستگاری که‌درفالب ریمیاث خود پرداخت شده بود. خرچه بود ؛ سینمای حاتمی سیتمای بی‌ادمابی‌بود. که کودلددر آن به عنوان يك کل همه جا مخاطب وطرف سخن فرار گرفته بود . در دو فیام اندرشکه‌چی ا و «عحلل؛ ساخه‌ی «نصرت کریمی » کودلددارای شخصیت واحترامی‌ویژه است. چنانکه وفتي يك نعصپ بیجاوبی‌مورد؛زنوشوهر راازهم کریزان می‌کند» ذهن نی‌شیله‌بیله ومشکل کشای کودك به كمك عقل کزند پدبر وآسیپ دیدهی‌بزرکتر 9« یی مسند است «حری راست را باید از دهان بچه شنید».نر «رگیار» » «بهرام‌بیضایی»: کودك هميشه حکم بك خط ارتباط را دارد (هم‌چنانکه از نفطه نظر خاتوادگی کودلر بطور سمبوليك حاعجل بیوئد از گانیکی زن و مرد است.) بچه‌های فیلیر لبار » شاگردان ستمد. ودر عین حال واخورده‌ی يك عملیم نازه وارد نونند که باورودش به محل در يك روز آفتابی »#اثرغیر قابل انکاری ذر اذعان انها بافی گذاشنه ورفته بود. بچه‌ها هر چند عتده‌ها د کمبودهایشان راطی فصل کلاس آشکار می‌ساختند » ولی بااین وجود درانتها» تنها موجوداتی بودند که قوهی‌تاثبرپدبری‌اشان به‌شکل سازنده و عقولی ظهور می‌کند» نمونه‌ی آن‌فصبلی [] شهر قصه (انود) 191 7 ۲7 يك انفاگ ساده (شهید بالث) داشت. فیلم‌داستان کودکی است که بهزفم کارگردان چهره‌ی بك اد؟ چهل ساله دادارد. وانن بخاطر زندکی یکلواخت وسردی است که فضای‌اطراف پسر رااحاطه کرده است » چه »90 ازیکطرف پاید کارهای متژّل را بهعوض مادر مریخض ودر حال احتضارش‌انجام‌دهد» ازيك طرف پدرش رادر فروش ماهی های فاچاگ باری‌دهده واژ طرف دیگر» در کلاس درس حشوربابد. «شهید الث» برا ی‌بیان مقصود خوده بیشتر از فملهای خولائی وکشدار استفاده کرده بود. کسنیاتگر حال کود اول فیلم بود. مود کودکان تهیه شده که بععنوان مال ۳ (خسروسینانی)» عروستك‌منوجهر » دسن حسین طاهری دوستنام برد. کی در قالب يك آدعکش و پا کی (کودش.می‌نشیند. فیلم شرح‌حال 4 ازمدرسه به محیط کنار رودخانه‌گریز * ای بیابد , ولی رودرروی بايك صحنه " مود که او نیز پمنوان شاهد فنل در ۲ ۳ راد گیرد. اما کودله که فدرت درد ابن 4 اند و۵ » چنان در روج و ذهن فانل‌رخنه نودکه طی آن بدعمت معلیم دلسوز ویاری بجه‌ها» سالن مرده وبی‌مصرق نمايش مدل بسحیطی صمیمی 3 بر تحرله می‌شود . به گفته‌ی بیضابی نشان دادن دنیسای کودگان با کمود ها و مشکلالشان» بزرگترها دا بیشتر متوجه‌ی سائل مبتلا به آنان می‌کرداند, «شهر فعبه» (پیژن عفید) به روایت سینمانی اامنوجهر الور» »فیلمی نود راجع بکودلدوالبته‌بیشتر باب دندان بزرگترها. در فیلم بجز بکزن که نقش روایتگر رادارد فقط دو کودلد هستند. که بدون تفاب نشان‌داده ت7]) تسام د پابان کهماجر ا می‌شوند, وبقیه آدمها در ماسکهای حیوانات مختلف‌جون ۲ 2 ِ ۹ م , 7 رد وی روباه و خرو فیل ویر گردیده‌اند. ابلدو کودف»همان ق شده نود دنر فحوای تعباو برساده‌اش؛ قهرمامان فعه‌های عوام «افاموشه وخالصوسکه»هستند که نوای عشق سرمی‌دهند» وا دوستی‌عمحیتیکنند؛ ولاجرم بی‌ماسك ونفاب تصوبر می‌شوند. «سهراب شهید نالت» در «يك اتفاق ساده »» زندگی محدود امحمد مانی» کوداه ده ساله‌ی بندر شاهیرازندهمي کرد رحالی عه توانی تاثیر پدبر نیز از «موشت» ابوبربرسون) چرق [) صفحه ۳۳ شماره ۱۳۸ تاره سطما