We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
1 در این یوزها احباد حشرد رش می رسد که هعته ای وا از لحاظ تمایش فیلم وید : ر حال دلکرم کننده است هر 4 ,کادری محدودهرشضه میشوند. 1 پاید از نمایش فیلمهای منتضب ی. مجارستان لب کنيم که همت رآ (کتودفيلم,رسفار. طاو وا خده است که در طی(. پدن بپلمهای «فیلم عشق» ار منظره مرده از ابشنوان ن واه ال جیولاهار سعر بختوان داروای ربرشبرفت یژا والکتر! از میکلوشبانچو ند ودیکر هفته یلم مکز با میتوان آلرا از برتامه عای اه چهانی فیلم تهراندانست سازمان صادرات سپپنمالی ار مشود یابهتر یکو لیم شده قتی این مجله در ست شما د چهار شب از این بر۶مه پاامید آنکه در اين هعته ازسینمای يك سینمائی کهدراینجا کمترشناحته ۹ گقهای خوبی یبنيمابنه ای مکزيك برای نماشاگران تدبمی ترفهای ما چندان اشفاخته نست خاطرات شپربنی اژ آنبپاد همینطور نامهای آشنا-بابراس رادیم که سبتمای نو متريكك نیسر اند پاسدار ارزشهای سینمای ندبی و همینطرد آرزو میکنیم که جهاتی فیلم تهران کار ای رادر برنامه های جنبی خود
سقی هم داریم اژاین بابت کهاین ها در حاشیهی سبنمایرایمانجام
باره گزارش فیلم
سا ارش ف
از : ايرجصابری
میخواهم ز نده نمانم
ساختهی : رابرت وایز تکاهی هر چند اجمالی به کارنامه کار داپرتوایز نان میدهد که او فیلمسازی است کاملا حرفهای وئو سینمایش کمتربهخطمشخصی میتوان برخورد آثارش زمینه های متفاونی داشتهاند » موزیکال (داستان وستساید آوای موسیقی) اریخی (هلن نروب انتقادی اجتماعی (دانههای شن و میخواهم زنده بمانم) حتی در اوایل کاد چند فیلم جنائی هم داشته استاها بااینحال کارش هميشه از سلیقه ووسواسیبیش از حد يك سینمای حرفهایو سفارشیبرخوردار بوده است و علت آن شاید بخاطر این نوده که ار کار خود را نرسینما باموتاز شروم کرده واز ابن طریق به تكنيك و زبان بعبری سینما آشنانی بیشتری لیدا گرذه است , فیلم امیخواهم زنده بماتم 4 (۱۹۰۸) او از بك پرونده جنالی که واهمیت هیداشته؛افتباس شده است ه در طی آن بك زن باروهمگانی بنام «باربار! وود؛ که بعدء بنام شوهرش البارپار! تراهام» معروف شده » درطی يكث درگیریبا آمهای منحرف متهم په فتل میشود وجون در دادگاه نمیتواند پیکناهی خود را ابت کند به اطاق کاز فرستاده میشود و علیرفم آن مثل ممروف که سر بیکناه تا بای داد میرود امابالای دار نمیرود ؛ این بار بالای دارهم رفت. اشتباهاتی از اين دست هدر وافع باپدگفت فاجمهای است بنام عدالت واجرایقانون -بدون شلهدر تاریخ انسان ها بکرات پیش آمدهاما قضیه «باربار! گراهام؛ از چند جهتجایزاهمیت بودومورد نوچه افکاد عمومی بخصوصبطبوعات قرار کرفت اول اينکه قربانی اين ماجرابلث زن بود در حالیکه اعدا زنبهور کلیحتیدر صورت مجرم بودن حساسیت خاصی دازد؛ در مورد «باربارا گراهام» که بیگناههم بود ۰ این از جهت دیکر این حکم زمانی اجر! شد که موجی دد دنیا بخصوص در بعضی از ابلات امریکا برعلیه مجازات اعدام بح کت در آمدهبود که رهیراناین فکز از فاجعه باربادا گراهام بستفاده تبلیفاتی زبادی کردندو سینمایهتر مد امریکا هم ازاین ماجرا مابه ترفت و يك فیام رفتانکیز از آن ساختکه منجر بیكك جایزه اسکار برای خانم «سوزان هیوارد» شد برابرت وایز» برای نشان دادن دئیانی که «پاربار! گراهام» دا احاططه کرده است فیلمخود را ازيك سالن رفص شروع_مبکند. لوابای
انتخابی او حالتی غیر عادی دارند» و ابن حالت دا هم در رفتار وحرکات آدمهالی » در انجا میلولند و مخصومبا اعضای ار کستری که مصرومانه مینوازند میتوان مشاهده کرد سپس کارگردان بسراع_«پارپار» میرود و در همان ملاقات لخست ؛ آشنانی سبتا کاملی از او ارائه میدهد واو زنی است. که بخاعر مردش حاضر به فداکادی استودرمقابلمجریان فانون خشن و ستیزهجو است بطوریکه حسی از تماس دست آها به تنش احساس اشمتزازوننفر میکند و این احساس خود را حتی درواپسین لحظات زندکیش هم از دست نمیدهد . فصول اولیه فیلم که س رکشی های این زن دا درعفابل فانون نشان میدهند خیلی رسا وگوپا ودد عين حال کوتاه ودر نهایت ابچاز ساخته شدهاند , نه علاوه پر آشنالی روحیه اد نوعی نفاهم هم بین تماشاگر داد فراهم ميآورند. بخصوص تاکید میشود که او در مقابل چه نومانگیزههالی مجبود به فانون شکنی میشود دآخرینماجرایش > منجر به انهام فتل میگردد حاوی حساسیت. خاصی است جرا که او تاپیش از آن راهش را عوض کرده بود ومیخواستزن خانه وخانواده باشد اما شوهر معتادش او را در بلدنگنای مالی شدیدی فراد میدهد ورهایشمیکندحضور پسر کوچکش دراین ماجرا او دا دوبارسجبود میسازد * بکارهای سابقش برگرد. «رابرت وایز» برای جلبتقاهمبیشترنماشاگر ازاین کودكك مخصوعبا در لحفاتی که بین زن و شوهر تزاعی در گرفته استاستفاده بسیار جالبی مینماید اما دد بخش اختتامیهفیلمپس ار صدور حکمدادگاه عبتی برمحکومبودن! باربار! گراهاج» لحن فیلم تغیی رمیکندوفیامسازم یکوشد که بجای تفاهم برای او دلسوزی وترحم فراهم نماید , از ابنجاس تکه فیلم بیاندازه رفت انکیژ میشود وحتی لحظاتی از آن وضعیتی دلخراش بخود میتیرند که اکید فراوان فیلساز را مخصوصا در صحنههای قبل وهنکام اعدامموجه جلوه نمیدهند. در ابتجا بیاد فیلم اعکاتی در آفتاب» ۱۹۰۱ «جورج استیونس» میافتیم که محنبای نظیر آن داشت اما «استیونی» ان محنه را با خروج محکوم از سلولش ودر دراه رفتن به محل اعدا پیابان میبرد وتمام احساس مربوط به آثرا به ذهن نماشاتر منتاقل مینموداما «رایرت دایز سمی ميکند. نما آن لحفات پر التهاپ انتظاد قبل از مراسم اچرا حتی تشنج بدن محعوم بهنکام جان دادن ز۱ هم بقیه در صفحه1۱
شماره ۱۸۰ ستاره سینما .. ۲ صفحه 4۳ ت
39۳۳
ِسس
7"
م