We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
۲ جنو ارسق جهانی ویر هنت,توعسمال برگزاری
۳ ِ
حود ر اآغا
سای هشت در گونه کاردنیا, موح جدخنازه باگرفنهایست , وحرهتیسر او اریافنهاست
نجا کبهارزش مسمای
حود دانستهانم
در بلث نگاء , فیلمهای ابر انی ۰ سجن فلهای حارجی حر بههای ای از تطلر نارای بر اي سای ۸ نودند. بیك از عطسر فیلیهای حارجی . عينشيني می کرد شحو ار ابهاشان بهسالل
هو افتیم سا سحرمتت
مساآنچه که وجهه خاصی بهآنها میبخشید
ی فیلمهایحنه ارهر ادر و طمتای
عاطفی و نگر شیاحنه اعی داشت . برحلاگ تکسات در نظر داشه و در تکسات. صلیهای بر و یچههای خودمان درصال تگاه
وی
دورو یر نود. بحتستم دربارمی فلنهارا در بررتسی میخو انبد.
۱۰ روز اول روز آغاز چشواره +ساپشدوازرده فیلم رادرب ر گرفت
> ازین میان فیلسازان ایرانی ۰ چهارفیلم ر
باپلی جان ( رسول تحصانی
ابر ان)
! سهیمبر دند.
سای :
سربآهگک سی آغار فیلم که بر تکیسه کلام این کچاو آن کجاه نا کیددارد. نباتا گر رابه جیههی ۱ نگری» فیلسار هدایب بکند. . «پاپلیجان» اسامانیهای اجتعاعی و هری نگاهی گدرا و کلیمینوزد و در مچالی کوناه. باطزی حام و گاه جاافناده -آگهی
شاد
به پارهای از
تلوب رپونی ونعدت در پرداحت ض اردالنتی, آت و در هر حال باسنجد , «روس» سائل طرحشنه در فیسلم را
فنرده س بر گزرار میکند, از صحنه ویشت صحهیسیمای رایج نجار ی گرفه « اویری با چافو در زير دوش آبو خش کردد سنی سحای فیلم» روشتکر نماپانب جراف در میدان جدلهای لنظلی آگییهای نچارتی , عوسینی بیریشه , فسنه بافیهای مس در آوردق لانید و مورد اب کابه آمیز فیلساز فر ارمیگیر داما:ابر داحسهای کابه گو ۰ نهادر حدو حدود «لینری» بافی عسماندکه نطلیی را در ادامه ندار۵.
ابر اد فیلم در وهای اول به کترت «سوژهها برسگردد .اولبخاطر اینکه فبفساز ازیرقراری ارتساط مان این-وژهها تالو ان ماندهاست . و در بعد. تخاطر مجال کم فسلم که زیربار سگیسی و پراکندهگی سوژهها + کمر خی سک
در کل , نوحه ۷ نجیان ۰ پاحر فهالی چندجالبه, از یلم *وارینه»»ای -اختهاست که فعطفاان آن از بر داخت + انتنالی, دقیق برخوردار ستند . معط برداخت ۰ به پر اکندگی هرچه بیشتر حرفها دامن مبزند. فصل آخسر . میت ااست ریاناشد: » چهر بهایی که باهمر اهی آهنگیدست مبز ند اما , شادی, انعکاسی در این چهر مهاندارد» گفشم میتو الست با باشد . اگر اینقدر علولالیوبر تا کسدیرداخته
چشبان کنجکاو (ساحتهی: جفریپل»ن
اعریکا) :
پدار گرائی» مطق وفصه نمیخواهد اما میبایسد پدارهاه دسکم ار دیدگاه دوریین توجیهپذیر باشد. و سکههر هدبانپرتو حوصلهیریدر سای «سوررالیزم» طعهبنی. نمیخود
«چشان کجکاو» پك مالیخولیای ۸۰» اسب , و حیفب که صدذااتسمای هشت : بعهرج و عرحی از اسدست. گرفار آید. بحق بود واکنش تماغاگرانی که فیلم را با کفردنهای معترحانه ,بسردی پدرقه کردند. فیلم » مه گانهایست که اتوانیفیلساز در تصوسر ذهنیات : هر گو
سوب و کردت به مبهوم احتمالی را که پشتتصاویر امکان حر کت داشته است ۰ خنتی میکند. نابد تنهالحظهای فیلم در ادعای سوررالیرمبوداش ۰ ۱ عیدهد . جالیست در آخر : وقتبکه مرد لامپی رادر جیب مسگذارد و عسکش را زبریامیشکند .
بحاطر عم کار آلی فیلماز درباز گولی آنچه که قصد گنتن «چشمان کنجکاو» از جملهفلهای ححیف روز اول بود. و چر انگوئيم «بد» و خبلیبد ٩
حودرا صادق تا
دارد و باندارد »
داستان ماهی (ساختهی: کار لوس کار لست
اسانبا) :
آممزهای از سیهای «زنده و تکنيكك اجر الیعروسکی» ی » استادههای
در حدست ان فیلم کوتاه بودکه پیامی ساده را سصوی موثر النامسعود: بیخیالی بك ماهمگیر : زندگی عساشقانه يكك جفت اهی عاشق راء ازهم میباشد . به قصهنگاه کنید که ناچه اندازه ساده و گویاست : يك ماهی در دریاسر سه سرند. , جمت خود را میبابد و پس از تعقیب و گرپزهای عاشتانه , با خطهی کثبش ماهبها. ه ازدواح بکدنگر درميآیند . ماه عسل آغاز میشود. در اوج این خسوشی؛ قلاب ماهیگیری ؛ ععشوق رابه هلاکت میر اند , ماهگس, با بیاعتالی ازینکه صیذش کوچات است اورا در خشگی دور میاندازد . قصه باهمین سادگیاست اما پسرداخت سیتی و لجن شخوارانه فلساز : ابن قصه راء غنالی حاطفه مدهد. در آغاز , فلساز با خعلوطی ساده .
تصسری از در بامسازد و ساخت و برداخت تمامی لحنههای فیلم ازین سادهگی تبعیت میکندوبه تاثیری صادفانه مییابد . بیآنکه همدلی فیلساز » لحن نوحهس
کند داستان ماهی» فیلمی ساده : گرم شعله متانل هدیان «چشمان کحکاو
٩ سسمی
فصلی دیگر (ساختهی : ز او نغو کاسانر ار ان) :
با بکی از بهتریهای روز اول طرفیم . فیلم. حکابت «نحملی»ست که به «پذیرش ورضا» رسیدهاست
پیرزنی » جوانش را از دست دادهاست . ابی دء پبرزن را به دذهپو انجامفر اض دیی ؛ سوق میدهد. بب نهاست و درین تهائی , دختر 2 هسابه هسل گاه که این همدلی: ریثهدر خوریدگی عاشعابه ب و دختر در گذشته دارد «نگاه دختر ؛ روی عکس عکتهای طولانی دارد. که هسی : حا. سوه اری باث هسابه , فر انر مسر د#.
«فصلی دیگر» را ؛ لحهای قشاث تصویری رونسق . به فصل آخر نگاهکنیم : دوریین پیر رد کادر دارد که نماز میخو اندو: قاب تصوبر ۸ از پائین نگاه میک
توحه اورا به نس
در پشت بالای سر اوست .دورین
هبات
کر گذار بود
بهاين فصل توجه کنیم : ببرزد در گذر گاه تانوعی که روی خانهها حمل سنوده سحورد. د راممیافند. . دوریین در بهترین نقطه » تابوت را در وست
کادر خود دارد و پیرزت مثل باثك نطه سیاه نان
سکیی يك ماتم ؛ بر
سوه
سکد ,
پنجر ه«های شته
سکوت فیلم
حجا ی عسر د قدیمی . کوچهها با دبرقهای عزاداری و کهبعلرز غربسی بهحس فلم , خدمت ی کد . بعلاو