We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
۹ ت ۰ گو دنکشان با آیشخند, در مقابله باقر ار دادها ..
ساختهی:ر بجارد داش
8 تپکبار + که در هرموقعین ؛ سیما جبههالسی ازخود. رابه هجوگرفهاست , و فیلسازالی به مد : لوعی مشخص ازسینما زا6دارای قابطه های معینیست: درظر گر فتهاند. با اینفرق که پرداخننان:قیقابر خلاف فراردادهاء عمل م کند..
در « گردتکشان ۰ , ریچارد رلش با دوجبهه درافناده است ۱ اول + سينهاي پلیسی ,در « لمام فیلم های پلیسی ملاکلیتت ابستوود » که مورد هجوفرا رگرفنهاسن , دوم مقابله باضابطههای ایننویسینما: با ویزه دربارمی آنمهای اصلی فیلم.
فلمازهمان لماهای آغازی , نحوء بیانخود راسر هجو اسنواز ميکند؛ دوپلیس , در زیالدالها به جنجصو پرداخنهاند . که این مفایر پا فضایشياك فیلم های پلیسی دود است. اپنجستچی منتع ب4 ناخت «قرنی»سجیمرگانت میگر دد باپیداندن پكث شورت, زانه در زبالهدانی که « ین ۰ آلن آ رکین آن را پا « فریی»سبسیارد. انار پا * فریی » معارفه بعمل میآورد ! او يكك زفیاره ات متل هه آدمهای فیلمبلیسی , متها « راش ۰ جای آنکه این زتازهگی را در يك صحهی هيكث لحتتوایی بحاياند. پاپ خورت زتانادر زبالادانی و تماپل « فربی» بهآن , بر گز ار م ند ( ان نخستین قلم جبهه گیری درفبالضامله هاست . زنبارهگی فربی در فصل جله به پك عون تمیسر
پیدام ی کند.. جال ی که او بهسروفت معئوفهی جوانك میرود. بعد , با روحبی « بین » آشا ميشویم 4 بازدر انا با هجويكدستورالعمل فیلم پلیسی روز مواچهانم.
* ین » در برخورد پا هرآدم معولی تویل باب حشوتتی سطحی مینود ابامی پم کههو درجالی که فربی پاسرعت ها شینهسر الد :ال ثرس نیعه جاناست .
کشرفتنبطریهای ویسکی وسط فربی در جالیک» کامیوتهاعلویسکی قاچاق و از گودتدمبازدر خدتیان ونگاجدقر اردانی * داش » قرار میگبرد . که بیوقنه دبال میشود.بهاین دو صحنه نگاه کنیم :اول؛ برخوردفرنی و لس در فروشگاه باس که دگمدهای پر اهن بین کسنه منود وب رگردان آندرمائی نکن او راباسوزد ونح معول دوختن دگمدها میب جم. در همین اصلفروشگاه , هفربی» ازمدیرفروشگاهایر ادهای بجگانه میگیرد. « رمیاایبرای رشوه گیری » و درصن نکنه گیری هاق بیاداسش ساب مفاور خوداشاره م یکند:چه کتهایفشگیدار بد.درصحای بمدیاو کتی ازهباتن دارد » تیچهی دیگر آنکه فرنیوین درحاد با یکدیگر ند: اولی» کتی بچنک میآورد. دوسی: د کمههای پر اهنشرا ازدست میدهد . این تضاد در موارد دیگری از روهیهی ابندو پیگیری مینود. فرنی درروابط با ز نها موفق استایا بین دربارهی زنها تاآنجا بیترفه که اخنددختر کی فانع است و آن رایه رخ فربی میکشد , لحظهی ظریفاین تضاد در آنچاست که هردو برایبازداشت مردی میروند. فریی گرهکزاوات خود را ثل میکسد و ۶ بین » برعکس, آنر امحممینماید. بانعبیری: ایدوتی بیاههای فلماز در مجادله باقر اردادها و کلیثه ها هد و وفایع فیلم ؛ هجوماختههای پلیسی را برعهدمدارد , در ابید مورددوم » توجه کتیم باصحههای تعفیب و گربربا اتومیل 6هبيهیچ دلیلی بر گزار شنم است. : فربی بیکپاره و نیسطق ند هیر اند و عمدبهآتومپلیمپر ند کاسر انجاش مجهی لوغ آعقیب استوخردندنآنومیبلها , با ایناثاره: موای نتیجهی هجو لعئیب و گریزه اين فصلهای تعقیی ار جمله خوشساختترین, نمایش تعفیب با انوسبلاتکه مجر بهابجادهپجالی تماثالی میخود . درین زمینه بدفصل وآورسواری فریی مبرسیم که باز تلور ونست هیجانازش , لحفه های هجو را میسازد, او حرکتش از آنجالی.ست کجحیتیوچوددارد,ریخوپاش حامل ازمو تور سواری بخویی بهخدمت مننفور فیلسال درمیآید. پسرش اتومیلاز ری واگن و هحردن عف رژه که نعقیب باموتور رادم بیدایده شهادنیست برخبره گی, فیلسازدرنتلبقهیجان
و هجو و لتیچهگبری دوجالهای. که او بلزیرکی اخد م ی کند.
سپ
از : احمد ک ۱
ی
در کل میببسيم که فیلم؛ پاشخط فعه عحمو ندارد. اننهم الته آعهدیست . و سان ایسکه قعه های پلیس روز بهانهای ات پرای لاهرات < هیچان . بهثیر اندازیها توچه کسی که اچهاندازه بچگانساب بهشکل بك بازی انجام گرفته که تعاثاگر اجا
نمی کد و اسولا با بر گزراری خاس « رات
نَ سحه
ها. یپیچوجه لمتوان کثتارها راجایگرفن
در پابان ؛ با دو ده نکجی جانانه بهفیلهای پلسی ط رف ختم گلاویزی کباز باشیوهی اسگونه فیلها
وجودش ضرورت است. متهامکان اینجدا
هانی در ع
یش ۲
عسومیست ن ز انن د رگیری ؛ کلو لهای از ۸
بیار رديك درست روی قلب س عیحورد و باز عل نفعله احتتام فیلمهافی ازاپندست ؟ پیدام یکنند. خواهیم گنت که چگو به را از هجو گذشته, به عتسحکه می کشد
کنتيم. که جدال آخر درو التعموهیست
فربی و بابزننما, بازمیبينيم که بر گزراری این صحدامعاد باصحه های مشابه در دیگرفیامهای پلیسیت: مکان توالت ععومیست تا لحظی آخر » قادر » مردله
ح رکاتی که بانظر افت رفص نوام است
دسر ی فریی به هفتلیر و کنتن مردلترد سا
تعیت از ضابطای این وعسیسماست , مها میبییم که چگونه « راش ۰ از همینتبعیت باك هجو ظریف مارد خليك پشت خليك و جهیدنهای مردزدنما باهنگام اسابت کلوله بر بدنش کهاغراق درواکنش, زهرجدی بوددمحه را میگیرد. بافاجعه مبرسیم : فریی در پاث پاپان تلحاپسانه است. «بین» گلوله به قلیشاصابت کرده , حاصل بالزندگی ببهوده و خشونتی ببهوده درست مثل فیلمهای روزپلیی # در بثل شکار در شهردانسیگل» ایننفیبر لحن؛رسیلت ازهچو به لرازدی دوام نمیآورد: بین که گلولهایباب قلیش اصابت کرده ۰ و تماخاگر یفن میکند که او بم رگ رسیده « این تلقی را فربی هم دارد » باگفتن اینگانهن دلم دای مکزیکی میخواهد . فاجعه قراردادی آخسسر فیلم های پلیسی راء پامضحکه بدل میکند, فربی کهذرغم ازدست رفئن دوستش دلتنگی شان عیداد و سکوت لخش پساختفضای فاجعه کمك مینمود, با بین گلاوبر میشون. فیلم دریناصل پامشحکهوئيثنديکامل از سینهای دوه پلیسی توجه نثان میدهد.
ظرافت لحفههای این فیلم که هجو و هبجانراتواماد برقرار م ی کند چنان غیرمتالرءاست که میتوان درفرعنی دیگ بامافایش لشت و یازهم دربارهاش نوشت.