Cinema Star (Oct 1976)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

ینمای ارو , گنک کسر ند فیلمها ت ر مائل مالی ازفیلم »و «گلستان» هم شم اکربهآنها ی خوبی‌بساز ند. ۱ ژ دست دادیم که میتوانت ) پرساندکه قپلمهای اوما ند ۰ ویا «فرزند ايران سینمای دهال ز اپران‌تکیه البته‌زالیده‌تجارت حقیقت آنها بر نقطه ات سینما درتلفیقی نه قاپل مثالد آن انتثار کنا د تایه وپروتورهانی پیسر لته ورمییه های! براین ازداره چسیاغی س و #۳ 9 ار حوفق هم شنه است . اماا؟ ِِ ین کوتنها از سینم هم کمك کرت ۲ ثرفته‌شوده *تون. بیتتری خواهد دات. اگ یلمهانی را له نان دهنده اجتما ع ۱ و ای بران است خارج نمایش‌دهندوسینما کران را ب حداقل از این لحاظ تشویق کننده انها پینتر دلگرم میشوند جها نکیر آنثاء الله تانام بیضا ای (بفیه) ل ما ندنی شده ویامهر که می‌تواندار ععری بهدنبال ه خسواست» ت ولسبی پاآدوز کرد .. در اجراء نیز حرفحانی دارد که میتوانندپه‌تتهائی مطرح شویدو می سود که درم رشان فکر کرد » عثل حمین‌به آسمان نگاه‌گردن و درشکهچی کهدارد بب دامان‌بچه حاچنک می‌اندازدعلائم‌راهسائی.. ولی خپ,نباید نتیجه کلی فیلم راندب‌ده گرفت یا در اين نتیجه گیری های جسزلی رها کرد. علیر‌نا وزل : پرداريم به فسل آخر ( پاپانی ) فیلم که بچه‌ها ؛ پزعم خود ب مقصد رسیده‌اند ۰ ولی در واقع حفیقست چز اپن است » ولی‌نکته‌ای که‌برای من پیش آمد ۰ (اگر پازهم همان پرداخش به‌اچزا تعبیر شود ) ( پیضائی : ه , تجهر میس شود ۱) . این است که‌وفتی پچه با مراجمه پهخان‌ی پدر ومادر خیالی پسرك در می‌پاپند که‌راه راعوصی امده‌اند وقسیه ازابتداء اشتاءبوده است . نگاهی مان پرك و پروانه مسسومی ( رنی که میب اندیشود مادر اواست و نبود ) ردویسدل می‌شود که نومی آشنالی غریب ؛ یگانگی و ارتپاطمنوی را تصویر می‌کند که این-نابر است باآنچه که در وافعیت روی‌داده‌است» که انکار د‌ ( یمی‌او مادر پرك نیت ) اپن میتواند همان مطلوب پسرك ‏ شد. هر ام بیضانی : رن کمابیش حالت زنی عزاداررا دارد کهپه سب از دست‌دادن ان کر و گوتردن فرش به وج ند بت و اب که مبان این دوبرا ی‌مدنی او که اتطام ارتباطی که عیان ابن ازطریق نگا ءکردن بهم برقر ارمیشود بیشتر ناهی از حالت غریزی مادر بودن وفرزند بودن هردو آنهاات. علیر سا وزل 2 رای بپرداژيم واجازه پدهید قبل از شروع گنتگو درپاوه رگیارمن حرب‌اخرم رايزتم و آن‌اینکسن دربارءر کیار نس ار م۰ تسوراتی حبگون هد ی رم نس چیه ت تقوم پرزسی و تییمه کيري فصل است ( لااقل ) . بهرامییغالی : راستی + رگباز فبل از . ای نت ر این را مباب‌توسیح -ت عنم که توفگرمیکنی اچازه پدهید خپ ؛ گفتم , چون گمان می ان راپیش از رگبار ساختهام ) علیرتاوژد + ایفافا درست فکر کرده گیاررابعد ازسفر دپدم» که آن رایعداز سصر دازیم به رگاز..هتث پودی ۰ چون من د همیثه‌تصور می کردم ناخته‌اید ؛خب + پر ۱ با دچوا دید امن مردافتم زا« چا ات 20 سمی‌ترشاسا نس کج ری و بهرام بیضانی : سکن است البشه ‏ رسانه‌های گروهی حواهند گذاشت. هیات مدیره جشنواره‌فیلم سپنتا درباره‌این فیلم پگويم . رکپاربه گمان‌و با ور من ۰ هنرینو زیباترین فیلمی است که‌تااینلحظه درسینمای فارسی زپان تصویر شده‌است «فیلمی کهدر تحلیلی می‌شود دریچه‌ای به‌آشنائی پاسیسای « ناب » دانتش , واین‌قضاوت من‌نست که بیاری را اين عفیده په‌عتوان یسك حکم قاطم ؛ قابل قبولاست بهر ام بیصالی:چهمی‌نوانم بگوسم‌جز اینکه لعلف دارید ؛ شماو کان یکه‌تصوری این‌چن‌دارند درپارمی رگیاز .این بحث ادامه‌دارد.. ]یی بت هاش مت مق نس و ‌" پرستارشب (بقیه) ال ۷ جته مطها تستعیت ده دانت ... میلو اسیر گرد سفید شده بود اسیر شیعانی که هیچ تنانده‌ای رارهالی ار آن معکن لیست ۰ چیزی نگذشت که میو ی درل و یحال پارنگ پریده نقش زمن شد. زلهای فاحثه با دیدن ونعیت میو چا خو ردناه ری از آنها که سابقه اي در اعتیادداشت بالای سراو دوید ووقتی رنگ پریده‌وعرق ۹ مینو را دید گنت ؛ این بعتاده ۰۰ يکي دنگر گفت : باب این ژبنل لعتی او نومعتادکرده باثه . للکی معلومه که الا اهل این حرفها لیست ۰ همان:زنی ه آداس میجوید جلو آمدونشت بالای سرمینو . ستش را روی حقیفه او نهاد گت : _ حلا بابد چیکار کلیم + ی ی وت ی ی ی ۳ اطلاعیه حشنو اثر ان « حایر د‌سینتا » هیات مدیره چشنواره ملی فیلسم ابران «جایزه مسپنتا» با دعوت ارآفاع هواستت سای متقد نامیو کار گردان جشنواره » درآخرین اجلاس خسودتصيم گرفت از برگذاری لخسیسین دورمی چشنواره در سال چاری بعلت آماده نبودت باره‌ای از مضلمات کار از جیله مجسمه‌های ویژه بهننا ک‌طرح آن توسط یکی از هنضرهندان برجسته ابرافی تهیه شده وبرای‌ساختبه ابتالبا سفارش داده شده است» سرفنظر کرده و به اردیبهشت ماه سال(۳۵۳ خاهنشاهی موکول نماید. هیات مدیره چشنواره ضن‌معرفی‌دبیر کل جشنواره باطلاع تصسام دست‌اند رکاران محترم سینهای ملسی میرساند که لخستین دوره جشنواره از ۲۵ اردیبهشت ساه سال ۲۵۳۲ ناهنشاهی بیدت ده روز بر گزارمیشود و فیلعهای برجسته ابرانی که ظرفمسال گذشته تهیه شده‌اند میتواننددر انن روبداد بزرگ هنری شرکست‌نمابند . لازم به یادآوری است که در دوره‌های پسی چشنواره که هداساله‌در اردیبهشت ماه بر گزار میشود, ففعا فیلعهالی مینوانند در بخش سمابقه‌ای‌جشنواره شر کت کنند که در طول ال قبل از بررگزاری جشنواره تهیه‌شده‌اند , دییر کل جشنواره بسزودی طی يك مصاحبه مطبوعاتی اطلاعات‌بیشتری در اختیار نماپندگان محترم یم ۰ ازه ملی فیلم ‌ تانر و سیئعا برای دییر کلی ان سح ۳/۸( زن دیگر گفت : پاید از مش رحیم بخواهیم‌تاأ کمی مواذ ف اهم کند.... وبعد مش رحیم دربان خانه راصدا گردند . مش رحیم بادیدن مینو گفت : بعله ... طرف سای محتاده .... آنگاه مش رحیم برای فراهم کردث هروئین ازخانه خارج شد . درآن محله خیلی زود عواذ عخدر بدست‌عشر حیمزسیاء واو بالای سرمینو حاضر شد . پس از اینکه هروئین‌ر! به بيي‌میو نزديك کردند ؛ او کم کم حالش جاآمد... رنگ چهره‌اش حالت عادی بر گشت واز جایش بلند شد. ما بر خلاف‌چند لحنلقیل: آنجان عغنوم و گرفته نبود , بلکه‌پا‌حالت لطیف‌وروبائی درئعام رگهای بدنش دوپاه, بود واواز این حالت_ کیف میکرد. رلهای آن خانه بظر مبنو خوشگل وفتنگهس‌امدند ولج صدابشان آهنگی دلشین و فرش داشت . زلها که دلنان سال میسو بوختنه بود واحاس کرده بودند. که اوهم سرنوشت تلخی وغمرانگیری هسان آنیا دارد ؛ اوراکمك کردند. وبداخل اطاق بردند درهمن موقع نه سلیمه‌از کلاتثری باز گنت بخائه آمد . اما زیئل و احمدآقا و نوچه‌هاش در کلاتتری گرفتار شدند و بر ابشان بر ولده غرارت درست کردننده . بیش ورود نه سلیمه زني که‌آداس می‌جوبد جلو دوید و گفت ؛ ننه سلبمه » ان زله کههمر امزپنل آمده ود هرولینیه ..., همین الان ازحال رانه ود ء نه سلیه باشیدن این حرف لبخند پروزمندانه برليش نشت و گلت: