Cinema Star (Nov 1976)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

7 نات «انتظار »ی تاهميشه همچون تقد نری محتوم ... 9 در انتظار فیده هیچگاه ثم ي‌آید. آبا « گودوه‌لی‌وجود عوض گودو , بوترو یا «پوزوه‌میت 8 وه : ساموثل نکت ارد؟ ظاهر اوجود یك‌بس یجه که سانعی آبر که غلامی لاکی را طاب به از : احمد کر یمی تر جبه وکا رگردانی : عدالخسی گودو است ه‌نودد چنین کی ثهادت._ گردن آوبخته است. «آبا بوترو میتواند تهوم نهد . گودو که مبواندباند؟ باتعیری گودو اند ؟ چرا نه » این 6 0 3و ددانشورهر وزتالی گودو حدات . وجود کابه‌های عنهی . روح هم . هیچون گو گوودیدی وانته‌ی نب بطفشری ت احند سیاسدار سم در ناش ؛ چس تلفی‌لی را تا کیدم ی کد کدی نا گر دوخابه سس انس فان دانشکده هش های 24 در اعابات ندید و لادنمه + ۳ سانو ال نکت» و هر اه باجی با به ‏ ارشبه ویزه « در اتتلا وه‌که زر حخدائی بارش عبار والالی تکیه مج سید مج ده که گودو بش ستیاءدارد. این های فر دی اسایهای جایعه به حساب آورد هانی که اآمده ابا انن سیار هصم سرای ثار نها مسته اید خدائی گودو دلالت و نار خابد نوا نگنت: گو گوی فر امو شک شاحت تحصیت « نکت » ستاو جو بك بهیقینی داشه‌باند. ۰ آنچه‌هسلم بسایای جس اناتت ۳ه جم عمیقترین این توخته ودیگر نوت‌هایش, اکاژ ت بت » لماش در خصوص بسك زخمهارا بی از شفا؛ فراموش میکنذاما بظر می تظار مگ نعلا ۱ ۲ تواکاسویر ی که رای دوخا روح همه بر تلاطم است . و مسگسر دی دی بار پریثانحالی و درمان دگی‌را بدوش نمرد ؟ همچنان که روح؛ از لطس های عاطنی تتعانت لاکی + ستهدبده‌ای که اطلاخت ستهاتيك اش به بردگسسی عاجز انه ای سده‌است آبانشانه‌ای از آنمها: ملنها ؟ ی نیست 46 سر نخشان بدست يك قطب قدرت است 3 اگر چنین‌بر داشتی را بپد‌یر یم که جایر ای پذیر فتی‌هي‌داردس می‌باید. این چهار آنم را دران داژه‌های وبعتری دید و کردار , گفتار ورابطه هابثان را با یکدیگر افلسنه‌ای که حهان 0 بوتر و بك قر ۲ مت «یرواز برفراز آثانه 1 اب با با 7 دی | ام نمایکتامه‌ای ت۱۳ ۱ 4 نوبز بر اساس داستانی از «اکسن ۲۷ حود را عادی و ععوی را می‌پوخاند ار ۱ ب مینهل گ و که سخت واسه‌ی همین وجود نجیف ات حقبفت ؛ اتوانی های لاکی مت بنا. نرو پك قدرنمه مسازد. وگ نه