We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
مسکن است(بقیه)
روش گرداند ! (] سر باق شامی سهتن متفداان سیالی مطبوعان رات ۸ بنامهآیسینآتداناوه برحوره میکيم که سا
جاتی که حقیر اعلاع دازدایشان در "حای حامر اضد کسه ارعاتی مر بر نامههای نیو تقویرپونی ستتد و
انم نمپایه له امایتان زا پام #متند سیسامی»درمطیو ات
هر لدرده انم
سکن لت متل کب دسنان مناد و پفی ۲ بهترین عتعدان سیسمائیباتند
لته تمینو ان منکن اس نکنه ند که 1
اصا هر کسدام 2 عطو عات ی اسر لرم نقد و بورمیسیما ستد
نیدانم لا
آقایا بدین عداتلو , مضی خویی پرای آثار نفاشی ِِ نکن مرزکند
عته و خیلی هم حوب و جدب کننده گو
لطا اگرخومتش هم پادشان ماندءباتد.اینان فقط در یکی بوسال پیش پكثا شدسیتائی طولانی درباره فیلم «"وانتی» ساختهی «ییلیوایلدر» نونته بوددوفکر نمیکنم بصدار آنثاریخ «یگر نقدفیلمیدرسطبوعات تهران نوشته باشند...و
حالا اگر دوستانجشوارهای, ابشان رابسنوان بكهنرشاس
بابك نفاتیشاس بعوان داورفتیوالانخاب کسردهاند ۰ پادشده را از طرف عطبوعات تهران , انتخاب کر حرفی درش بیست , امادر اپسکهاینان را بهوان مستد و آیا دوستان جشوارهای ۰ در زوزیامه" ۱ سالی عطوعان تهران. انتخا پکرنهاند ؛ بطر میایسد. امهالی متل هوشكاسدی , کر وزمظفری وغلاهرنا م
دای حرفی و خرصی نینانك «.؛ [] و اما نعر بعدی بصي چناپ «ناعالله اظرپال»
برخورد نکردهاند ۲ 7 و ایا در روزنامهاطلاعات به نامهای محیدایر ای وییژن امکانیان , چشمتان نینتاد» ٩ وآیا در روزنامه آیندکان خیر ندارند که بها اطقی وبهرام ورجاوتد و لاله تیان هم 5۳
اینجناب مدتهاست که نقدنویی رادرمطوءعاتتهرال پوسوسنهاند و جایش رابههیلماریدر سیتمایتهر الدانهآید
که اگ
پادثالاشد فیلم دبك اصفهانی در چویورگ»
آتارسیسائیایغان است .من سيگويم که ایثال متفدذیسلاج . نویند ۲ تاید باشند. ولی در سینماثی مطبوعات تهران نیستندواگر انتخابکسدکان نظر
حال ای مشفد البته این امکان راهم ندیده نم یگیرم در میا کانی که تامتر تم بانبردم + باشند کسانی" بن _ سسمالیشان آتقدرنوده کهبهنو) نداور در چشنواره چا در حال حاشر در کدام مطبوعات تهران نفد سیباتی بئوئد , ولی آبادر هرصورت : این آدمها :
و خویی نیسته دادءاند که هتتند ؛ حداقل بدتیست بماهم بگویند که مینویت * دوسانی کهانتخاب شلهاند » نء تدونام ستقد )سرسیم ه آایبیژخرسندکه خاید در میان من مطیومات تهران , راحتتر هر کنفر فان قراز عوق , مطوعام منتقدسینمائی پاشند اکه در حال دق ی تن البته ایفرایش بندهبود باکه ۱ حاصر ميدانيم که در روژنامه رستاخیز و کویا درمجله 9 تا ت_ 1 ۳ ۳ عاا . رفحاه ۳ وی کر( وکوک معا ور ۱ کنندگان محترم هم فرمایشاتی داشتهباشد کهاگر . اطلاع ماهم فرمونه پشود, کلی. اسیاب تشکر
ده خو اد کردید 1
۳
وسینمائی هتد .. ولی موصوع اینجاست کهآناو افعادر مطو عاتتهر ان هیچ متقدسمالی دیگری وجود نداشت که هنرشامان
۰۰۰ _«_---««آآ۲۲۲۲۲۲۲اااآ۳۳
پای تخمدشکنها (بقبه)
ره ی خی از ابنگونه اجراهالی بقفاهر بیصداء
چنکك (بقیه)
این سربال ساخنهاست بانهواگرساخته ,آنا
تقارند_اخرش رابدهند. .تامگرخواهندهای خودش هم فول داردکه در تمام لمونههای
که دروانضای تاثر پنجاهتوسی آقایسیاد و صدلیهای رزرو خده الار ۵؟ خهر یور له میرند. , بواند جایش را پیدانکد و بافایل هنتتوسی ۰ تانسری دتمالسی نشتح و لایچرح اسکاس ینناده را لماثا
که و للنسرد . واین ونط هم مانندام_ که آقای ارودی» باآن برنامه تتاثری دوست : کجاخوایش برده که در السن ها یدراهانيك هم خبرهالسی
وآپا متفدانی که نه بدتیال تتاتر , بدیال نامهای آشاو پرملاط برنجوره ۳ . کجا نشتهاند که حیح وشاز
واکت وانان حوب مچواد ,
و #رع از جب وجوش بچههای #کیجهتیهای درامانيك . این نبیبرورت اي جوان . در حود فسرو
تا ۳9۵ اگرچه پتتر مخول ه اي لخستتکنهای لا تتویوزانکالی بروجه دیگری گقتم کهشاید در حیعضه : ده امادر حد احاسم بود و ِ جاست ک4نا انتکه هس ف آنان )کار لماش «در اتقلار گودو » ٩ هرسد.. ولی دستتان درد نکدیبگورم تفج منرچم و از گس داناثر سنده) ب دلود داننور. بهروز حمید مقر . احند میاندار . + قرهاد قدیری , و بههمکاران کسري رضالی. ناهرغغیالی: ثیق ۰ کبهان مرتضوی ونرین
بب
فلی اینمجموته ۰ چیزی بجر انتذال و اشیگری و کوتاهی ومهلانگاری , بچنم نخورده و اصولا کلمهای بهاسم ربالست
با تکنيك با زحمت کنیدن و کار کردن:
در آن قستها سهمی نداشته واین ندا را عبداده که در آینده نیز نخواهد داشت
اما داسانهنته قبل که لابدنماا گر اد عریر بپادشان میاید که عاجرای عذایدادن
عادر بزرگی توسط فرزند و نوه ء بصورتی
رقتانگیز تصویر خدبودکه در اننها یر با رها کردن او دريك سمارستان , از دیدگاه خود » اورا کشنند. و از خرش (۱)راحت خدند! هر حال , خدا کند که هنتههای دیگر چنکك نبز ازمایههانی انچنن رنه مشاه)ولی انساتی ودرخورتامل بر خوردار باشد. اگرچه باید گفت بازهم در اینقست. تکتيك . همچان سایق . ضیف و اعدالی ود و سضصوسی قتهانی که د رکلاتضری گرفنه خده نود ۰ بطرز غرسی توخالی و کلینهای و وقتبر کن + بنظرمیامد . درهر صورت + در بلشوی افتعناحات قلی +هسین راهم انز سانزندهاش (فریبرز صالح) غتیمت مدانسو حالا که این سربال بیخ ریشسان سته خده و بول کلاتش کر فته شده.» دست
"مر وز (پجته دعاند رگامخد او ند در صداریم و آرزو ع کنر
> کاش حدافلگاهی اوقات . اشقست اپ مجرعه ؛ قایل نماشاکر دن باشد , در خانمه , يمك جبز راهم بگويم وآنایشته با نگ زقه در درگ (گودا خدسه حالء) . که تصدانم چهکم, ود وی * خل از بازیگر ان اس و زسيدار اين مربال وا مبکرد و حادازد حالا
سرفال سر صحنه ضط میتود, حدال از کی ند وه حرف
اه
بر تداستفاده بشود... (البنه گمان نم یکلم دردیرادو! کند.چون گویا تعام قستهای اس سریال قبلا فیلعبرداری شده وباصطلاح: کار از کار گذشته است) !1
[] بارنگوند ما از دنده چپ به
تلویز بون نگاه م یکنیم و دهانمان بهیادآوری
کارهای خوب (۱) باز نصشود 11
جغد (بقیه)
بكهنته گذشت . آیها از آسیا افناد رنهانی که سعی م یکردند هر رور بحانه یایند و خانم را دلداری دهند؛ دیگر نیامدند .رد هنرییثهی جذاب . دیگر دزدکی به من سرنزد و خالم ؛ دیگر آن ساهبوش عزادار نود . دست از اعتصاب خد" برداشت , موهایش را مرتب میکرد و گاهی, اوقات نبز آرایشی راکه شب کرده تود, حیح حفیف ننظر مر سید ۳17 هر شب س سربیرد و غرهام که خابل ود + عتل دستمال جسش. از من استاده مبکرد و هد . ملل باكدمرتمی لبگور حرامان و یا رگونه » ترکم سگنت و باتهابی مطلفم تهابرسگذاشت. هر شب : مد وز رفتن آفاء غسی زگ وجودم را برمیکرد. غم یکاننی دانستم چه هست و رای چه ! فقطمیدانستم که باید باگریه تختیفش دهم و آنوقت 4 بستر رقه و آرام تا صح نبخوايم.يك و نفرتی عجیب تست بهآقا پیداگرده دم . دلم سجواست با دسنهای جودم خفهلش میکردم و آنوفت .با نیرویی وقالعاده سوش نت سکسبیش ونگورسانی مرجم ؟ «تیالاتای حضنهابانده کتارها,. باث شب در اتاق خانم ودم تختش را مرب میکرنم و کمد لبامهایش راء قرمی
خده ود ۰ سرحالء حرزنده و مسئل دخترکان تازه بالغ , برهمجان و پرعر و تور! وقتی تعجم رادید مورتپرا بوند ک
ط
و گت : « چرا نعجب میکی ۲ بگرچ نوقع داشتی میمردم ؟ ... امینوارم ۶ مادری بیعاطفه تخوانی ! خدامداند ۲ مرگ بسرم چه ضربهی هولناکی ستها اگر میبیتی که زندهام .اگر : که نعردم ۰ دلیلش ایس تکهارقلمداسم, ميدالستم که رفتنی است و مادرش رال میگذارد. از دوسافیل + پسرم را انگاشتم و دوسال تعام با مردهبی:: انی بستم: پر من » دوبال پیش ۶ فقط من بر مر کش عزادار شدم.هیجماد دسا شده که دوال تعام خز اذارا نر مرگ نها فرزندش شب و روز پریزد ؟ و حالا دیگر نمیتوانم. : توانم . بگویدانم » آبا بگردن تو ع نداشت ؟ آیا تونبودی که گاهی آو| آنچنان او را عاشقانه نگاه مس عاشقانه میبوسدی که حنی مرا" وامیدائتی ؟ پس چه ند ؟ چرا تن عرا نگرفتی 3 .. سیارحوو را هتر میشاسم !ا» اتاق دور سرم چرخیده د بهی نخت گرفتم تا تعادلم را :
از اناق خارج شدم خان که ز گر بود » دستیاچه بدنبالم بادستکویی وقتی آن حالت را از من دید, شکمم انداخت و باچشانی ره گثاد شده سثوال کرد:
«چهشلوا... حرف نزن ب چه شده ؟ »