Cinema Star (Nov 1976)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

چه‌خو اهیمد بد (بقیه) ترجمه کرده وقصد آن دارد ۲ با بازنگری جعفروالی ساکبرز نجانپور آذرفخرت دارنوش‌اير اد‌نز اد وعدهد‌ای بازیگر دیگر آن را در همن‌ماه‌بصحنه آورد گفتتی است که فیلمفوق را در ینجمن جشنواره خو اه دید , 200 «پرو ی تائیدی» نسماشایه ای‌نام «سه‌حرق» از نوشته‌های‌منوچهر راوین را بابازیگری کامران نوزاد وسعود رهنما ب رای صیط درتلویزیون آس‌اده میکند. «لشگ‌من برساده‌لوح» نمایشی است از« گوردون گلنون» که ترجمه و کار گردانی آن راباقر کر بپور بعهده دارد , دراین نبايش که‌برای ضبط در تلویزیون آماده ميشود واز اوائل آذر نز درانجمن ابران و آمررب‌کا بصحنه می‌آید. مهین‌دیهیم_یهر ام وطن‌پرست شهناز صاحبی ونازی کريم‌يك‌اجر ای لش میکنند . درخیراست که «بهمن‌فرسی»پس از مدتها دوری از تثاتر وتلویزیون بانمایشی بنام مه -۱<۲) که نویسندکی و کار گردانی‌وبازیگری آنّ را خود بمهده‌دارد.به‌تلویزیون‌باز میگ ردد دیگر حمکار اودراین‌نمایش اماده سبط ایران تژاداست. #۶ هرمز حدایت کار گردان جوان تثاتر نمایش « کپ و کارمیسیزوارن» آثر «برناردشاو» رابابازی آذرفخر سماعیل محرای مرضیه پرومند و من نعمان‌فر از۱ آذر درتالارهنر های زا پسحنه خواهد آ ورد ۰ سنتاکروز از آثار اولیه عاکس ! فریش نبایشی است که اول بارهسا ۱ روستا قصد بصحه آوردنش راداشت مج هط و 3 ۳۳۳ و یت وعدتی نیز تعرین شد وپس حد سنبریان کر هت به بت و حال که ستندریان نیز سخت مشغول‌تهرین مرغ دریالی است باردیگر انن نمایش توسط درجبحیدن. و گروه‌بازیب گرانش برای بصحنه آمدن‌درتالارمولوی عاده میکند . «سوءتفاهم»اثر آلبر کامورا فرهاد مجدآبادی بر ای تلویزون کار گردانی میکند ۰ بازنگران این نمایش فهیمه راستگار سم داربوش ابر ان نز ادوفرح اصولی هتند . 28.3 دکتر پرویر همتون‌نمایشسنامه «بر گرازدندان, اثر «هوخلدر» را مق تلویزیون آمایه میکند در اين نمایش که روز ۱۵ آذرهمزمان‌باآمدن نوشند. به ایران از تلویزیون‌بخش میئود مه کتاورز ۳ فرژانه تأئیدی هر «دایت» سعید نیکپوربازی‌دارند هه سٌ هت (بقیه) جد؛ا از متاسه .بوترو خودمحناح‌ترحم ات. نیاز بگنتگو دارد حتی با آدمیانی که بهکتبی خویش خاهت کی بآد بداشته باشد. او که در عقابل حواهش و دعوت دیدی , سرمحتی نناد میدهد و ناز میغروشد با لحن آمران‌ی همن‌خانب بدوش, به يك مطیع بحض بدل مشود پوترو و لاکی با رابطه‌اشانء نابرابری‌های اجتماعی . ابامانبهای اخلاقی ویی‌عدالتی های ییدا و اییدای جامعه‌ی انسانیر ابیش مسکست. گو گو و دیدی : گو که مدام حسرف میزند و از هربهانه‌ای برای وراجی مدد میجویند اسا ؛ بظاهر حرفی‌برای گنتن ندارند. با ابتحال در بس عدم ارتباط گت‌هایشان و بوچی وراجی‌هایشان,معالی عمیق دست ددست همیدهد. گو گو ازخاطر ترده که در اننتلار چه کسیست و هرباره دی‌دی او را به: آمدنگودو,هندار مدهد درحالی که خود نسداند واقع انتظارش‌به خاطر چیست . ابنان چه در انتظار گودو باشد بانباشند ؛, چشم بر امشب می‌نشینند. و بر ایشان کافیست که‌در اننظار باشند.اسفاده ازوقت , مسله‌ی ابان نست. گلراندنوقت و کشتن لحعه‌ها مطرحست تا باز شب نود.و فردا انتظار خود را از سر بگیر ند. نماش در دویرده است. برده‌ی‌دوم هنچون بردمی اول با اندلك تخیر م ی گذرد بوتزوولاکی هردو اتوان ند‌اند س اریاب کور ات و غلام لال . ان‌بارچرح وارونه میگردد از باب عحناح کمهاث است بسن کهمی‌افند. و ولومیشودبه التهای از دو ولگرد: رای ترخاستن مدد عبخو اهد. متها باز علیرغم اتوالی جسعی‌اشم تروش را به خلامت اقندار ۰ رح‌مبکند. پوثرو در هر دوبرده ,همچون « ورژوای توبالی» عمل میکند که تازه ن‌‌دوران رسد گی خود را با استفاده تعسسی ازساعت و اير وسائل پیپ » خوشو کن‌دهانب عندلی برعلا عیدارد, هم درینجاست که یکت اختلافان طیفانی را درجانهای سرمابادازی بااستفادم از کنایه‌هافی که در رفنار و کتار پوترو صفجه 4۰ . شماره ۱۷۱ ستاره سنا "۳ ۳ ر ان ی ۰ ۲ ۳۹ بجای گذارد عطرح مسازد. دوم : ادامه ۱ تاباث نعاوت ۲ امامی بسیم که ریان» بر گ هانی به‌ناخه دارد. این « روزنعد» مدت زمانی رادر در مبگیرد که درخت خنگه از ی‌برگی داب رگه رسیده. این «روز بعد » نه‌به‌معنای گذشت یکروز ات که خابد عمری رادریر گر قنه. نگنه‌ی گوگو : آحه کدوم خه هت ؟ کلنه ست 1 با دوشبه ؟ با جعه ؟ خابدم بنجثنه ؟ آبا مکان ان روزا بعده همان‌عکان روز پیش است‌آچه فرقی میکند . دیدی : پی به‌نظر توما دیروز عصر کجا بودیم ؟ گوگو: من چه عی‌دوم . به جای دبگه . جای خالی که فحط نست . هه‌اعتقاد نکت هبه‌حای دنبا جای حالی‌ست. همبه‌ی روزها» روزهای انتظظار ند همهچیز مثل همه سرجای خود است . هنجنان که بامو آفتاب مطانق عععول‌سرجای حودنان هتد , در پابان‌هر دویر دمدوخانه ندوش میگویند: رویم .اما کجا ؟ کجاکه متل هس حاکه‌ابسناده‌اند و هستد ناشد؟ ارجا تکاد. لمی‌خورند, دشت باهم مدهدو سخوان . تها, و در همان‌حال باهم تا فردا و فرداهای دیگر بازبه انتظار بف شینند تا لحفلاهاکشته شود و ش‌سررند؛ النه ضمن آنکه درانتغلار گودو هستند. و ضین آنکه کاری نمیشود کرد... گنه اند که دراننظار گودو بكهیچی است . امابك هیچی کهدر پس ؛ بیام سر امروز معنالی راب‌دوش میکشد . گ وگو ودی‌دیاگر جه حرفهایثان » اجزایی بی‌عناست اسا د رکل, ساختمان‌یربیوستای تفکيك‌ناپذبری بیدا م ی کندکه منهومی عمیق را درخضون عمستتر دارد. بر ای گنتن ان عنهوم . نکت‌به‌هرل رومی‌آورد هزلی ساه کهگاه فاضلانه, ففی ۰ خشن: وبندهن ؛ رکيك و گاهه دلفك‌باری حرف می‌نود . باانحال آبا و گو که سهیمتمدمی دلقك‌بازیرا برعهده دارده بوافع دلقك مسخره‌است ٩‏ هموکه مبکوید : بامن از کزبها مگ .. کسیکه میگوید: مردم بوزنه های نادانند. .. و کسی کامسگویدمن توتمابعمرم نکیتم‌توی‌لجن ۱ ی ی ی لودیدمم... وکنی کمیگوید : ور کشمدن حسته‌شدحم.,. دریس لودگی های اند نلج واه نهعته است که از هر تلح جدی‌نی ۰ سیاهتر است. زنجیر به‌هم پیوسته‌اند بهکمال فلنه‌ای قرار میگیرن که ما و گفتیم که نوشته های آمده. آنارش ۰ بسیار اما همچناد. اجر ا و بازی : 0 باری هائی که بکت وم برگفتار تکیه دارد تا 7 اوجی نیست ۰ کشمکشی نیت ثست و آن فر ارداد عاي در می‌بابد. رعایت شود درکار پر ندارد و به‌ععنالی دیگر مو اجیه‌ایم . رفتار با خلاقیتی می‌طلبد تانتوان. که فنحد حرف میزئتدو ۴ حرکت‌های صحنه‌ای یافت ِ نهیم » کا رگرداد ۳ را بست آورده الست ۰ ولادنسر رفتار ی کب در فیلم‌هایش , تباهت تردیل نموده است ‏ ۷ گنتنی‌ست که مس وان ثل هبین نماش نت به کار ب هاردی بافت ۰ چالی. هابتان را با هم عوع خلوغ بازی‌های ان‌رو گ و گو, با حرکاتی ۱ موازنه‌ای میا نگفتار مبازد . بافتن و و از آنجا کابکت راهد ده د کار مشگلیست دیدی را تنها با گشادگشاد راه اول . ندایش بخاطر