We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
و زند کیمشترل بپروز وگو گوش
به جدائی انجامید ...
[7] خر , عافلگیر کته بود چان . که ایاوری بهدپپال آورد * بهروز و گ و گوش از هیم چداشدند.
توسدار اناپندو, در حیرناندند کهچگونه منکنت ازدواچی_ که ریته در عتئیدیربا دائت , ابچنیس نا گهانی بهجدالی انجاسد ورشتههاي عاطفی پیودی عالقانه ۰ نگلدا رعزمه کردند که ایهم خابعهاست . تایعهای کهگاه سگاد درباره هرعدان مجویهرم ریانهامیافند. , چند جیاحی میپابدو عسد بر اموشی سپرده میخود
امااینبار + خابعه به , کهوافعینی تایاور انه بود, اسکان چدائی میاد پك رن وئوهرهسته هت.اسگان گستش هه پیو ندهالی که زد و مر فش رازیر باث ستف میناد
اىاجدالی اپندو به «عشق» ظلم کرد رمزمهیعنق بهروز و گوگوش بیش از اردو اچشان اوح گرفت. باهيبودند. شنجوار هيمبودند. و عاتق هیبودند . گمان میرفشت کهعشقتان چود دزی نحکم ۰ نود ناپدبر و پابرجاست .
گمانیرفت اخساس اینتو چنسسان ثر وجودنان ریثه نوانده که ار هیچ حادهای» چشرزحم نمينید.
آنان کهاین زوج را دوت میداشند درآغزهر مال, بوعد هار گل ونکوه
چم انتظارمیماندندتا فیلمی از نهر وز وگ و گوش برپرتآپدومیآمد. ۰ ممل آمریکالی؛ هسفر: هاحل ت
بهار. اصل فنسگیها: میعاد دوسداران بسو, باقیلمهالی بودکه اين زوح را درخود داتت . فیلمهابنان » حکابت از دلدادگسی مبکرد. پرده از «عشق» بربود. عثقی که گیانسرفت ماندا یوهمینگی استاما
لباء اختلافی هرچه که ماخد پاپیش
سفحه ۸ شباره ۱۷۰ تاره سیتفا
نهاد و تن «عثق» لررید . هروز وگ وگوش ار هیرجد اشدید_,
ه رکه : آنان رادر کار هم وبارویپرده میدید بیاحنبارمیگنت ۰ چه هم میآید ۲ بر ایهمساخنهشدهاید ,
اماتقدیر + چوردپگری رقم زده ود . جدالی » سروشت زنائولی آناد بودو عشق, مبهورند. عتق ار ابراز معجزه ناتوان ماند. وجدائی بهسدای بلد خدمرداد . اشگ در چشمان گ و کوش جوشید . گولی این اوست کهدلنگیاش را در ترانه «دویجره»ميريزد. این اوست که صداسرمیدهد : من و توباهميم اماء دلامون خیلی دوره ... گ وگوش ۰ پری آواز , آنگاه که از پلهای داد گامحدایست خانواده پالس ميآمد : گولی که از ندفین «علق»بازمی گنت, اشگ در چثم و دلنگ . جدااز بهر ور آید. مدا یگربهیعشق »پیچید .
حرف از ؛ خانوادهبهروز نود کهگ و گوش ,۱ عروس خود نمیداند. حرف از این بو دکه او توانستهاست رد پدر و عادر بهسروز خود را جاکدآننان که عروسش بخوانا.. آبااین غلتجدالیبود؟ هروز . جدالیائان راابگوه وجیه ع ی کد
« ماهردو ؛ وابستهی نطفات نی خود هتیم . من درسینها و گ و گوش در عرصه او و بزیگری میدانید... عق لباز به انداردکه زد ونوهر» در کنارهمزیرسقنی باخند که آندورا بهم پیوند مدهد. حقبتتش ما کرو انسهایب؛ باهم ناقیم . اسب د ر گر خایای هنری خود هنیم . زن ونوهیری ودیم . سل همازنوتوهرها,
ولی فعالتیای امه هن و اب با
غافل باشیم ,ابر اد د رگیر فعالیتهای مر اه اي وا وی
خدیدی یدارند ,باهم نشیم عحل نو توت و اخکالات کارمان ر! بررسی کرذیم دیدیم * من میتوانم جدا ا زکارم باشم وهاو.تهایلا راهنافیعیتا ند جداندن ارهم ودوتوند؟ هم . عااینرا بر زندگیمشترد آلوده به قاق وتفرت ترجیح دادیم . چون اکر همچاد ۲ زن دگی ادامه ميدادیم و کارمان راهم دبا عیکردم خك نبودکه اختلافها, ابعادومیضری بخود میگرفت وچهبا معکنبود نفرت هنی آید. گ و گوش ؛ اگر سخت احساسانیاست اققلو انیت ۲ گاهانهرور3
روئنیینی هم داردکه باو ۳ تلح لت. ابا
خود. ميدانم , که هرجدالی ازهسثه جدابودن از یکدیگر هتر بت ۷ ۳ فعالیتهای زباد این صمیعست ۰۲ ۷ ۰ م و ازآنجاکه هيچيك نمیتوالنيم فعالار کار نايم چهترعمجدالی :متا راحفن کند. گوگوش بامسله دا . ۲ روشبینی روبرو شد. ما حالا موی رقیق صیمیی سه فد مقر اردادهااز الا ۱ برداشته خدهاست؛ دیگر آنکه علیر#۶ تابعانی . که برسر زبانهاست ؛ خانواده من له ۱ کاری متوق من بودهاند وهیچگاه + خواخی رافرمن تحمیل تکرداند. پی این کش میشود. خاتوادهام گوگوش را نان ۶ نپذیر فنهاند. واقعیت لدارد . 3 ۱
این خواست خودس و گ و گوش ۱ و پس».
حال ؛ ایدو جدا از هم برله 9
ميروند . هر يك بسولی ۳ ایزن تلختر نمودسکد + # داسگیشمگنانه ایدارد. انگار این عیخو اند : همیثه فاصلهبوده : لسن