Cinema Star (February 1977)

0 جیوء‌اش درمی‌رود . بگویم‌این‌در رفتن چکوه سورت میکوردر ولی برای هتر نباید خط سیر تعیین کرد که حتما مثلا بباید راجع به عثق صحبت کند . پا درباره‌ی اخلاق .. تاژمانی که آنمها هستند ؛.هنر هم هست .و دريك صورت هنر میراثی دارد و آنهم درصورتی نمیتوانم است که آنمها خارج شما ه چیزی به اسم «قهر مان» درباث تبایش معتتدید با مطابق نظر «برشت» قهرمان سازی را بحال مردم, بد می‌دانید ٩‏ فتی‌زاده ؛ ملت ما خود به تنهائی بك‌قهرمان است ۰ صرفنظر ازاین موضوع » قهرمان در سینما به عقیله‌ی‌من هنریینه‌ای‌است که‌با داشتن‌احتیاجات مادی » بطرف فیلم تحاری نرود ۰ و ترفیل‌ها انداژهی ممتول ظاحر خود ! [] منظور من صورت آلینیی قضیه بود. بعنی از آنچه اکنون هستند . حکمتی» شخصت اول فبلم «ر گبار» بك قهرعان ی ژاده رستم داستان است هیجوت ‌فهرمانش نکنید حکمتی هم به آن صورت که مد نظر شماست» کهرمان نت . جون در (در من همچ عنصر قهرمانی مت). ولی از باث جهت , قهرمان است» از ان نظر که باوحود تمام مشتکلات » ایستادگکی می‌کند تا ایبکه منتقلکن می‌کنتد.! ۲ اگر کرهای یضایی را در تناتر وسنما دنبال کنیم » به رشته‌ای ذهنی برمی‌خوریم که‌باعث می‌شود » بعداز نمایش پهلوان اکر می‌برد قصه‌ی ماه پنهان و غروب دردواری غریب : در فیلم رگبار یز همان رشته‌ی فلسقی . اجتماعی . دثبال شود : بطوربعه حکنتی نوعی صورت همان پهلوان سه نمانشنامه‌ی باد شده را عی‌بابد . وانن رشته‌ی ذهنی بساز را 79 غریبه و مه‌نیز ادامه می‌بابد تن اين نعایشنامه ها و فلمها رایطه‌ای ذهنی بر قرازاست کهحضور قهرمانها يا یهلوانان داستان بیشتر آنرا بکحا خودش ی گوید: سس سب #اگر يك هنرمند از هنرش دور باشد »؛می‌میرد ! #ن قهرمان درسینمای ما؛ کسی است که با داشتن احتبج مادی , بط فخیمهای تجاری نرود... من شخصا «دالی جان اپلتون» را نسبت به «سلطان صاحبقران» پیشتر به مردم.نزديك مي‌بينم . # ناصر ویسی » موفق‌تر است تا کا رگردانی !* بیضائی و هت که از شعور فرهنگی قابل توجهی بر خوردارند. )بر اهیم گلستان‌ممکن‌است مزا بنات وایسم راخوب می‌نات 8۱ کوم لماش از وید پا مب ور کیمیائی » فیلسازانی بامطالعه 4 7 و و تتویت عی کند . قهرمانهاو پهلو انا یکهتبلور خواسته بحالتی نیمه های بك جساعت است ودر غابت ؛ اسعلوره‌ای عیشت عي‌بداند. فنی‌زاده : شما به اسم توجه نکنید که درفلان را قهرمان صدا می‌زنند . در همین نمابننامه‌های ذکر شده, دبوهایی وجود مایش یا .فیلم مخصیتی دارند که با خویشان می‌جتگند , ودر اسل دیو یت , بلکه دیگران دیو خطایش می‌کنند . تهرمان از نظر من کی است که از میان میم نع هیده من وحم پینزرنش ۰ و حن خوشحال بودم ازاینکه ابن در مورد رکبار صدق اک ملس با کف 0 13 عامل دیگری که در سنهای امروز به چشم می‌خورد ی خد قهرمانی است : آدمهانی که با جامعه د رتضادند. در اد بن عورد چه عی گونید ؟ فتی‌زاده : شما شخمیت! را مثال می‌زیید که باهم می‌جنگند . ولی این صورت ظاهر قْیه‌است و به‌باطن شخص باید مر اجعد بکردد واینکه آیا ۳ اسلا به قهرمان نیاز داریم ؟ 7] سینه! جواب خودش را داده است ۰ و حُدقهر مانها . جای همان قهرءانها را گرفته‌اند ... غنی‌زاده ؛ ضد قهرمانها اگر اثر عثبت درروحیه‌ی مردم داشته باشند ؛ چه اشکال دارد ؟ ازقهرمانان پوشالی که بهترند . مهم اين استکه باس ودلسردی ۲ محور صحبتمان را کبی عوض کنم ؛ با ابر اد ابن بپرسش که باز بگری چتدر احسلس است و چتدر ادراك 1 فنی‌زاده .: در باززیگزی احاس واتراك باهم ست. ادراك مکمل احباس است . احاس‌مبائلی استکه در بازیگر می‌گذرد . وادرالك ممائلی است که این جریان را به منجه‌ی ظهور مي‌رساند. 0] تتسیم بنسی کلی‌ای برای بازبگری‌سراغ ندارید ٩‏ فلی‌زاده : چرا . ما.دوذ بازیگر داریم. بازیگر تیب ساز . ودیگر باژیگر کارا کتر ساز. بازیگر کارا کترباز بازپگری است که‌تمام حائل و حالات وروحیات يك دم رابرمی‌گردالث از طرف خونش , واز خودش پس می‌دهد. همین عمل را بازیکر تیب‌از انجام می‌دحد. منتهی بامشخصات ظاهری آن کاراکتر . به‌همین دلیل‌است که خوه یه در صفحه ۳4 سح لا ار ۱۷9 بر ما 5 3