Cinema Star (April 1977)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

‌ خنده نامه سیر ددبدز ..! آ دن‌حو هار آهنر مندآن‌مصوب شما تعر نف کر دداند. گیری گرفتار شده بود تصمیم گرفت دل س چیز مهمی نیست . پزودی لجه از خانه وزندگی خود بکند واز جهنمی که حواهید شد . حالا بروی اپن نیمکت‌در زن برایش ماخته ود بگریزد . تصمیم خود یکشید مره چدد قدم عقب رفت و گلت را با یکی از دوستان نزدیکل‌در مان .نه. من اچازه تدارمزوی‌لزه گذاشت روزی که فرار نود مرد تصس ۵ .ی خودرا عملی کند دوستش به خانه‌آنها آمد گه گوش: تاسیند جربان چگونه است . ولی با کمال تعحب مثاهده کرد که مرد مبعلا ِ ۰ ت 0 در آشپزخانا مقر وق و # خوابهای زیبا است . آهته به‌او" گفت : دراداره دونفر از کارمندان ب اي فاصرملاک‌مطیعی ر وء ضر بجامت ام رنه کی پم دس مت کر سا قرار نبود تقنه فرار خودرا عملی کنی؟ ازالها گفت : 5 ۳ مرد مطلوم سري لکان داد و گشت 2 # داستان اسکاتلندی چرا خودت 4 قنه مرلميدالتی. تمعیدالی دیشب چه شب پلی ر خانه مك‌تاوش آتش گرفته بود . قرار بودبه زئم بگویم که مبخواهم بروم گذراندم . خواب دبدم به سینما رفتهام ۱ 9 5 1 اد مك‌تاویش پدون آنکه خونسردی خودرااز برای خودم سیگار بخرم و وقتی به‌این درسیما غبراز می تمائاچی دیگری نود 2 5 جر ست بدهد بطرف تلفن رفت . شماره‌ای را نه از منز خارح شدم فر ۱ ایا بدبختانه متصدی مینما هه درها را بهانه از منزل خارح ر از هم مه ۷ گرفت و گفت : 3 متاسفانه این کار همکن نشد . قتل کرده بود ومن نمیتوانتم خارح اشنها ص لو .۰ ۳ هبان آفالی هستید ۱۱ شوم 2 ۵ بود دریکی سربازخانه های فرانسه که چند روز پیش آمده. بودید مزایای یك زلم از صبح امروزدسور داده رت مردعظیم الجثه‌اي را په خدمت آورد»بودند کول جدید آتش نثائی را بین شرح بت سیگارم را تركك کنم . و ۹ که ادج میکرد میتواند يك کوباله‌دوسه هید ؟ آن زوز من به شما گنتم که 2 برعکس من خوابپ قشنگی دبدم | دريك جله بخوره : ک : ور ۷فهای به این مووع ندارم . ولسسی عارف: خواپ دییم با بریژیت باردو ورا کوش سرکروحبان بااو شرط بندی کرت حالا تصمیم خودرا عوص کرده‌ام . میخلوت آردهام . که < ری فیر همکن است و مرد انید هسی الساعه بر ای نشان داددط ز 2 , : ۰ ِ کهمال 8 توانید هین برای داستان دبوانگان اولی سری تکان داد ویالحنی گله. ‏ سرمیر نشت . يك گوماله ر کار کیسول اینجا بیائید ٩‏ مد کت ۰ غذا های مختلف مرست کرده بودند و ا ۰ 3 مردی برای مشورت با روایرشکی ظ رف های غذا را یکی بعدا ۳ ِ۷ ۳ مسی* آفقت وه رکشت تقو عجب رفیفی‌هتی . میخواحتی ‏ ] ۳ تا آقای دکتر ! چند وقتی است يكك للعن هم بعن بزئی تا به چمع شاملحق ‏ " وی قریا کوماله ۳۹ تکنفره و دو نغره حی میکنم سك شنهام. نمیدانید نوم , ) ازناینی بری, فت"ٌ این پسر بچه آزیدرش پرسید جر کرحت یقت مر او کید ۳۵۱ ۳ بمزرو همین با را ..,هاد, و کت فد پیرارن. نکر هرن موترلنت» روانپزناك قیافه مسبت امیزی‌بخود هم کردم . از عتزلت چواب دادناه سا پیش غذای خوشمرهاء ت‌و یج کرفت و کفت رفته‌ای" و ساعتهانت. برنگشته‌ای : اما بی جرا کوساله‌را لمیآورآدامپتزس یی مکالمه پل نفره پسرم خوب ۰ محالمه يك نعره پمنی چه؟ که ۱ ب مطمشن هلی که تیاه نمی‌کنی؟ این که میشود مکالمه خیا با نهای حری ۴ میشود ‌ : ن شو ۹ اکرفت و کنتب له پسرم . مکالمه دونفره بمضی ّ خو اقشی میکنم . پنج محت دوفر که هردو به نوبت حسق پم ۰ بد هید دِ # حرف زس داشته پاشد و 9 بر صیاد: مرد بدبخت مرد مظلومی که درچنك زن محت : هر این سورت سحطّابكك همان من باشید ۲7 صفحه ۱۵ -. شعاره ۱۷۸ ستاره سیتما