Cinema Star (April 1977)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

م پاپداپنی‌ادرنطر پکیریی + که داستان‌نوسی فیلمنامه پوسی فاوت زپادی دارد , فیلمنامه حالتهای دک و کونه‌لری دارد ,چون پرحسب «برداشت» خردشنه و فصل‌بسدی شده . در شتان » لا فتط باپد طرجو حط راگرفت. کی که فیلمنامه می‌نویسد پاید مینمارا خوب پشناسد . وقتی این شناخت حاصل شد ؛ يك تصورنهی برای او آزفیلم پوجود می‌اید .یعنی در واقع فیلم رااول قیلمنامه نیس می‌بیند ۰ پمد تصویر پردار و بعد کار گردان . په‌همین دلیل استسه داستان را پستاطرستواتی که داره خیلی ستکاری می‌کنند ه) خاصیت ادبی آنرا می‌گیرند و جنبهه‌ای تصویری‌اش راتنویت می‌کنند. چو دهکر خواننده نیست که‌باید آثرا پذیرده بلکه بیننده مطرح است مثلا در موردهمین سال « دائی جان ناپلثون» ان شکل حمیشه وجوددانته‌است که چسون قیلا بسورت کتاب‌دردسترس‌بوده و خیلی‌ها آنرا خوانده‌اند , پرداشتهای مخصوس‌بخود از آن دارند , و حالا که‌آنرا روی پرده تماخا می‌کننده از تقوالی , می‌پرسند که چرا فلان چیژ که در داستان اینطوراست» در فیلم اپنطور است‌وشاطوردیگری آنرا و سربال نلویزیونی شد ؛ بدئیست راچع‌به او پیشتر صحبت کنیم من‌فکرمیکنم آنچه بهاپن‌سینما گر تشخص و اعتبار بخشیده؛ فقط شاخت او از سینمانیست ,بلکه به‌این‌دلیل است ۰ که او ازادرترین فیلمسازانی‌استکه همپنه در پشت کلام و فپلش پفرهنك ایدئولوژیکی اپستاده است , قرب * ناسر» تتها آنمی استکصه در ا؛ نسن بااو دررفت و آمدحستم و خیلی هم دوستش دارم . برای اپنکه وچودش‌در اپن مملکت و دراین بلیشو پازار ( که همه دائشمند و فهیم و هنرمند هستند ۰ ومرزی هم ندارد (ا) ) وافعا غنیست است . خوشبختانه سینما گری است که نه‌تتهاسینما راخوب می‌شناسد , بلکه نوینده‌ی خوپسی هم همست . وآن چیزی که به «ناسر» پس و شخصیت می‌دهد ۰ و برجسته‌اش می‌سازد» «آنم بودن» اوست . و درمیان آدمهای دورویر و اطرافيانم از ادرترین کانی استکه مرا ارضاء می‌کند هیچگاه ندیده‌ام برای خودش تبلیخ کند و کارنامه خودش را پیش من ورق بزند » و از خودش‌تمریض نىاید. اسرهمیثه ساکت است وفقط زمانی که باید حرف پزند , حرف می‌زند ۰ وواقما در برگردان سینساپی‌اش به عمل. آورده + پوانتخا پش وواقعارویصساب بوده . هناسر پا دیکر سینماکران ما از اپن حرنهایی که زدم معلوم می‌شود. غالب کسانی که په تلیزپون امدند , فقط عجارت کردند و پارثان را بسدو رفتتد . ولی او نی‌تواند خود زا بسا سینبای تجاری وفق دهد . پخیار او پیش من امد و قسم خورد که از این به‌بمد ففطط دنیال پرل درآوردن خواهد رفت . ولسی عملا دریدیم که ناسر پول در بیاور نیست. چون در تلویزیون هم نتوانست پول در بیاورد. او با ماختن سربال « داتی‌جان ناپللون» واقع ضرر کرده حق‌الزحمه‌ای که بابت کار این سرپال در آورده ؛ مزد مسالی نیست که روی‌ایتکار مت کشید» . او پس‌اندازی نکردء ۰ و حتی او قرش می‌کند پرای اپنکه کرایه‌ی آمدن تا تلویزیون را پدهد . و آن فرقی که کنتم ازاینجا معلوم.می‌شود که ناسر مثل فلان کارکردان (که‌نمی‌خواهم اسم پرم) نرفته برای خودش خانه پیلاقی‌بخرد» وبا مثل آن پ؟ ی‌در اسپالیا زمین بخرد. از آن‌وقتی کسن‌پااون دعخور بوده‌ام ۰ | زاو چون مقضصدار س‌خورده می اند [7] شما تخس تا چه حدود با این آدمها هبراه بوده‌اید | متلا ارایتکه فیلسم *«پت‌شکن» را ساخته‌اید چه احجساسی داریدا قرب : من‌واقعا ارساحش فیسام« پت خکن » نرمنده هتم , اسا من فکر نمی کردم این فیلم‌اپنطور از آب درییاید, [2] مگر خمادر چربان فیلم بونید واز مواد آن باخیر نبودید , و بدعو ان‌رهیر فیلم در حی ن کار متوچه‌ی ضعف فیلم‌نشدیدا قرب : فیلمنامه ؛ خط قندگی داشت ولی‌من‌خوردم‌پدنیا ل این فیلم تجاری رفنه پودم ولی نکر نمی کردم که تا این حد خراپ از آب درییاید ,اگر بخواهیم فضایا رابشکافيم به پك چیزهایی برخورد می‌کنيم که . فعلا من‌خانه‌نتسته‌ام ؛ ولی انوفت‌ضا ه‌نئین می‌شوم . در ضن ۰ قناپا عم اژاین درد دلها حل نمی‌شود . وگرنه حاضر پودم بازنشته بتوم » اماکاری در این سینما صورت بکیرد. پهر حال فیلمی به‌اسم < بت» روی اکران بود »و قرار شد ماهم برای رقابت نام فیلممان را «بتشکن» بکذارم . ازاپن محتوا » می‌شد فیلم خوبی درست کرد. وحايزه ولی باغولهای سینمام‌ساو بست‌باانتقاد ! َ من کار کردن‌با حمشیدم‌شا یخی بر 9 بر فنی‌زاده رابه همکاری با بهروز و ثوقی تر حیح می‌دهم وین کرداید ٩‏ پمنی عفستان با فیلمنامه این اندازه عوقیی داشته است . و مورد دپکری که بایه عرظی بگيريم این‌استکه تکتيك داستان فویسی پا فیلمنامه نوسی فرق دارده و يك فیلنامه عیچگاء نمی واند حقیتتا مطابق متن اصلی داستان‌باشد. یک دامتان ممکن, است هر پني فسل نوشته شده پاشد»‌ولی يك فیلمعامه مسمولا درچندین فسل نوشته می‌شود. [] حالا که صحبت از ۶ تقصوالی» موقتی که پك سیینماکر » فیلم می‌سازد دیکر احتیاجی نیست خودش‌حرف پزند ؛ فیلمهای او حرفهای اوست . و فیلمسای ناسر نیز حرفهای او را بازگو می‌کننده و اونمی‌خو اهدچیزی علاوء براین درحرفهایش پماپزند . تصور می‌کنم همین سریال «داثی جان‌ناپلئون رااگر کس دیگری می‌ساخت چیز هجوی از کار درمی‌آمد . چون این لوشته‌ی ۱« پزشکزاد» به‌فیلم برگرداندش واقما مشکل است . و ناسر سلیته‌ی خاسی فخرفروشی‌ای ندپددّام و همین اعتقاد مرا باو دوچندان کرده‌است , آو نمی‌کوپد که چون يك نوپنده پا کارگردانم مردم باید مرا ازآن زیر نگاه کنند. مر حالیکه هر اچتما عخیلیآدمها می‌توانند -لی‌المثلب راننده پخوند ؛ ولی‌ه رکسی نمپتواندهثرمند گو ۵, « ن‌در پذت‌پردد »ازا همین آنمهایی که دم از مردم و دردهایشان می‌زننده چیزب عایی دیددام که واقعا آنم را از حرفه‌اش ولی شمن کار اصاس کرنم پا ۶ بهسروز وثوقی» نمی‌توانم راحت کار کتم , هنر پیشه در فیلم پاید مثل يك ساز پاشده واین دست لواز نده‌استکه این ساز رابه‌سدادر می‌آورد. خود « ساز» نمی‌تواند پگوید که.مرا اینجوری بزن ۰ وقتی بازیگری قبول کرد که پامن کا رکند» بایدهمان حالة ی‌رابکیره که من می‌خواحم . وخودنواهی و غرور + بقیه در صفحه ۳۷ 7 صفحه ۱۵ -_ شماره ۱۷۸ ستاره سینما ۹