We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
تصور این رویداد دنوار بود هردی که مار در آستین میپرورید . بهزهر چانتربای مخلوق خود ازبای در آمد آدم سازی که عروسكها یبوتالی کسوچه و باژار را پرورش میداد و میلیوارمی ساخت ۰ اگهان دریافت که عر وسکهاتبدیل به ول ندهاند و غولها بهپاداش آتهسه ایثار ؛ مرله زودرس را بهوی ارز انیداشنند. و بالاخرهاقتصاد ابامان ویار گو هی کارهای نمايشی ؛ مردی را که يك تسه جحه گردان کابارههای متعدد پود ازبای در آورد ۰ خبر ا گیالیبود:برویز حجازیحود کثی کرد . نخستین برسش آژار دهنده برای من اینبود : چرا ! ویس با یادآوریویلاهای هترندان عحبوب! و بر آو اه درپالماپور کام دنت ؛ تیویورك و زمینهای وسیع ومتجر شان در بانتاکروز و حافل گرانقیمتی که هفتهیییکبار در سردابهای مجلل قصورشان برپامیکتند پاسح خودر ايافتم : عرومكهای ک و کی ابو غولهای پولاز امروز مخارح قیلمهایی که نیمه تمام مالد + ردو
__ شباره ۱۸۲ ستاره سینما
بتدهای پنهانی کابارداران » اساسی رنان و مردانی که حجازی علت وجودی آنها بود » و رقم کو رکندمی بدهیهای پرداخت نشده + دست بدست هم دادندومردی راکه ورد رئك بمیاری بود, بکام مر لد کشیدند .
حجازی سئوانت از هههچیز بگلرد و صورت مر جودی «پالدباخته و بهز یر صفر رسیده ار بارگران تعهدات جان بدرسرد ولی راه چاره را درخو دکنی یافت واین: باث انتخاب شخصی بود.
این آخرین نعایش او پیش از آتکه نعایشگر سرخوردگی مالی باغد » شانگر شکست روحی وصربههای بهلکی بود که ازحائب ریزهخو اران سفرمی او بر عواطفش فرود آمد .
ححجازی که سالهای قولانی در اداره کردن شکوفهنو بکهتاز ود . با گرایش تهر ان بسوی ما لشهر ۰ کایاره باکارا را نز در اختیار گرفت و سعلو رهم مان » این نو مسو لیتسگینر اعهدمدار شد . درفاصلاتی جدسال اپیدمی محنهبی ندن خواندگان ثرا اول و دوم »سوح بگردید که اساسی نتاختهشدهیی برسردراء ند و کاباره جلوه گر خود, بیدایش کابارههای دیگر ساهیرفایت را به میات آورد و از اين رهگذر دتنزدچهل دقیقه اجرای بر نامه بهبانزده و یتهزار تومان افزایش بافت . کابارمداران ۰ برای بیشی جستن از یکدیگر » خواندگان را غرزدند و این رقایت بیروبه موجب شد که خوانندگات میلیاردر شوند وصاحبان کابارهها مقروش .
ازسوی دیگر : استخدام هترمضدان کثورهای دیگر و گروههای خارجی وتحمل هزبهی سنگین افامت آنهادر ایران و پرداخت دستعزدهای قابل توجه » مشکل دیگری بود که آشکار شد و تنایج نومخود را بار آورد . گردش چك و سفته ویرات وقراردادهای معلق بین کابارهداران و شرخرها چهرمی نهننهی این ماجر ابود.
درین هگامهی رو بهانقجار ۰ حجازی بعورت تهیه کتدهیی ولخرح و مشکلبند خست نکار تهیهی فیلم گردید . خداحافظ کوچوای . و راندمنده دوفیلمی بودندکه علیرغم مخارح سیار . سود چندالی بار نیاوردند . حجازی مرد رسك بود واز همین رو ؛ فروزان را کسالهابود درفیلمی ش ر کت نجسته بود , بکار گرفت . آتگاء . ميآنکه باثتظار یماند تا صلسات ناتی از نهیای فیلمهای قبلی التيام یابد , سرگسرم ساختن فیلم « کوسه جنوب» ند . ابنفيلسم: پس از مرئك حجازی , بايك میلیون وبانصد هز ارتومان خزج . همچنان اتمام مانده است . سرفوشتفیلم « امشب اشکی میریزد» نیز امعلوم مانده و آشکارزیست که کارهای سم حجازی موقعیت مالی اوقل ازمر 2 ثارالیهای مقول, و غیرمتتول وتعهدات کی و محضری اوبچهسر نوی دچارخواهد شد . اقتصاد نابسامان کارهای تمابت ی که بیش ازانن اشاره شد » ريكهای خطر ناد و مردافکن حجازی و اسیاسی حساشه شتان وان کتردمی او , تکارهنظام زوحی وععصی اورادرهم عکستند. و مردی که در خول یت ال گلته در اقبانوی
#جرا پرو برححازی کاباره دار سرشناس خود زا کشت ؟
برطلاطم زندگی ماشینی فاتحانه دوامآورنه نود» ترجیح داد طعمی امواج شود وجاودانه بیاساید ,
پرو ی ححازیدرحینحال + انمساز سز بود. بیاریتشهای بیوففهی او وخرجهای کهرشکن یکه هبکرد . چهبا خوان دگان یه صدالی نداشتند بشهرت و؛ بول و حانهو اعتبار بانکیرسیدند و چهبسار خالنشیانی که ا زکنار او سودبسیار بردند.
من » علیرغم علاقهیی که باو داشتم) قصدآن ندارم که ستایشی ازوی بعمل آورم دنیای نماش بیرقاتوزدوبند و ربسكث کردن دوامی ندارد. چیزی در نوعتنازعبقا وقانون جنگل براین حرف حکمترماست. ولی داوری راستین را دربارمی گذشتها . سخاوتها . و جاتفثانبهای حجازی ؛ به بارهای افعی شده بهعروسکهای ول شده و بهمگسهای دور شیرینی واگذار میکنم تاغاید يك لحفله , در بك برهه از زمان ؛ در خلوت خویش , بیندبشند کهبا (او) چه کردند .