We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
مار یا اشناندر «ژوئن»
۲ 1 1 به دماغش هیرسد و او را یشتر بههیجان ميآورد و تحریك میکند
عرد او با از بفل خود بالین
ميآورد و آرام روی زمین میخو اباند و هانعلور که از روی لاس اندام دخت
فوازش میدهد ۰ دکندهای لاس او ر حرارت بدن ژوئن دسهای مردرا میسوزاند ۱ و لیرومدی دستهای پائول
دختر را بحصسال رخوت و ستی میبرد
لهای مردروی بدن دختر حرکت سکند و »ه میههایش که میرسد آنرا در دهان سگرد. دختر به پیج و تأپ میافند و هچ چیر نمیفههد. ژوئن اطمینان دار دکه سوت ازدست این عرد فوی و گساخمحال است. خودش هم نمیداند تحت تاثیر چه احای قرار گرفنه است. و چه حانولی و را چسن جادو کرده که بیاختباردستش را طرف لاسهای بائول میبرد و شلوار
از پای او نیرون میآورد,عیانننه مردسخت و کاوبده خده است. دختر را با فشار و علافه اخود میچسباند. هردو بهم میپیچد. دسهای برد از روی سیه های سنت و برجسه دختر حرکت میکند و به پائس مبرود. بعیان رانهاي او...نختر احساس عسکد ٩ از شدت ۶" و خهوتوزد ناشانه ست و پا مبزند و لیهای عرد را میان لبهای خود میگیرد. مرد روی دخر تراز میکند. هردو یکی تهاند. ژون اهای سکد که چیزی 4 میک و انگار مرد با هبهی وجودخود در رود او نود مسکد هردو به لاش
بخت» ندن او را
ميااتد ,
دختر پاهایش را ناخود آگاء
مورت بکدیگر نگاه نىیکنند. گولی ۱
نت کمر مرد قنل میکند سفت هیجان بخود میفشارد. دردی ض >" ۰ و , هباعیم و۸ ۵۵۵۲۱ رها اومومه ۸ مسر آب میو حرکنها وح مس بو انهو ار کت وفوس یرود ولهای میک س نی ها ۸ شد. سهای تناشانارام مینود: مه سافت و نون حرف بهنوی هم دراز ممکشا مسو ام بشت اهم سعتان بت مین وش پس آینکه کلاهش را هسنه کح روی موهایش میگدارد خارح مشود و م آرام بطررف خروجی مبرود, بالول در میندد و تیا آر میافند و آسانسو دحتر ر اصداسزنا. لا هردو بهاتقاقبا آسانسو
بروند. ولی تون ترجیح عیده ده
ام بلدها برود... هیچکدام به
افناده خجالت سکشد.
دفیفه پیش هتریسن ارده باث
نچه میاننان اساو
ی دو تن که چناده
جاماتثان ر! باهم تقسیم کر نهاند
مثل دو بیگانه از هم جدا میئوند
یاسور میشود و ژولنن
پا ول سو اء پلهها پائین میرود. اما پالینپلهها نهیم هس ند وشن از جلو و پاول ۰ ۱ او ناد جلوی اتاق دربان مگذرند و م۳۳۵۵ 06۳۵۵ #۵محانم : 9 4 نان 09 ۳7 ممدجنم» واورای۸ وهاجزا »ما رت > مر بآ ی چه و سس مس ۴ با این انعاق و حادئه لنتبخش را خاطر ممبرد با اننکه ادامه خو اعدداد وفنی هردو وارد کوچه میشوند تور خورشید برای چند لحفله چشمان آتها مرد تابلوی «طبنه بجم کرایه داده تن او ابتعلور فکر نمیکرد. از سرام میگرفت... دراطر اف ژوان هر چیری میشود» را از روی در برمیدارده توی کاری که کرده بود پشیهان نبود. بوی بدت در حرکت نود و سروصدا مینمود. وافعا دستش مچاله عیکند وروی زمین مياندازد. هنوز برتن خود احساس میکرد. و کارهای این دنیا چفدر ند و نقیض است.
آرامش لنت بش در
رای چند انیه هردو مکث عیکند. بهم 0 خبره مبشوند و مد هربك به سولی مپروناد درونش موح برد کمی حالت گیجسی بدون آنکه به عقب سرشان نگاه کنندسرعت تن خود را در اختیار بکم دییگانه از هم دور میشو گذاشتن وبعد هربیش نامزد وخوهر آیدمی
ل دوم خود رفتن و چیری به او نگفتن» بر ابش
کار خاق و طافت فرسالی ود. نا انسکسه همه چیز خیلی زود دام شد باز
چند دقیفه پیش مثل ابن ود که در ننهای دیگری زندگی میکرد. همهاش سکوت و لذت نود. اما حالا سراسر محیطشی, ازداد و فررباد و هیاهوی بیوده انیاشته خده
رصات و
ولن رای دیدن نامزدش «تومه دحام جهیت را خکافت و جلو رفت
نوی این فکر ود که آبا «لوم» بادیدنش
سگینی دار انن مسولیت عذاشمیداد ایا ۱ هم روح و فلش راضی ود ! ایسگاه
حوادئی که روی داده وده شابسته دترین رن خیابان « لازاراه خلوغ ود , وی موجه خیرات او خواهد کد 3 دوستان عوانها ود. عوانی مثل فاحشگی سمرای الن نم کرده و برهاهوی ابستگاه آنم نفیه در سنحه ۷۷۲
# « بو نازدو بر دو لو جی » فبلهساز بر آواژه «مار لون بر اندو» و «مار ااشنا ندر» ۱ پرهیاهو ترین فیلم سالیان اخیرزاخاق کرده
خمازه ۱۵۵ تب ستاره ستما
[] صفحه ۲۵5 ب