Cinema Star (October 1977)

ریر! یلم باید احتیاجی به سبح دانن دوست عزیز آقای حسن زاهدی دات ده و فبلساز نید مرم منکش ۷ اظهار همدردش فقوت در گراستان ر! صسمانه تا می‌گویم و خود ر! در این مصیمت شر باك غم شمامبا انم ای « برج صابری ۶ پاشد و اکر این جنب مراهم داشته باشد » به . بعضی‌ها مي گویند سینمای فا بمیرد و را نجات ؛ در فیلم ناختن‌است من معتقدم که سینهمای فازسی لپاید سیرد ؛ پلکه فکرهای ناسالم و می‌شمورها بابد یمیر د زسی باید سینمای دنیا + پا فیلمهاشان فرهناك خود را تقویت و ممرفی مي‌کنند و سینهای ما + فرهننث ایرانی را روپه سقوط پیش می‌برد , هتکامی که مسئلهی پحران سینمای اپر ان‌پیش آمد » من یادحکایتی افتادم: «يك قانی؛ عصایش را به سوی يك متهم گرفت و گفت که در انتهای این عما ؛ يك گناهکار ایتاده است و متهم پرسیده : منطورتان کدام سوی عصا است ۱61 سینمای آیران هم » چنین حالتی دارد و همه در پنبید آمدن این بصران گناهکارند اکر روزی قرار + خعلاپن‌بحران ربنه بابی شود » مشت همه باز می‌شود [2] در موج جوان هی ابران چه فکر می‌کنید ؟ فسصازان و بازبگسران مثخص مسینهای امروز . 8 من برای آنه ارزش‌قائلم. چون همه فکر سالم دازند . فقط می خو اهم دوستانه به آنها بکویم تظلهر نکنند و عبان طوری که کاردان را با صاقت تروع کرده‌اند بر اج هم صادق باشند. معتاسنانه ما کسم ظرفیت هستیم و من بیار دبده‌ام کان اک پش من ند و نوتاه «تابا انکارنه انکار که مرا می؛:امند ۰ الیته امیدوارم فکر نکتند که چون من اکنون کم کار هتم ۰ عقده‌ای شدها+ ۰ بالاخره آنهاهم‌روزی پیر می‌شوند در جثنوارهی پنجم "هر ان , ای به مناست مرور بر پنعاه سال سینمای ایر ان ترئیب پافته بود فدیم و جدید سینهای اپران حضور داشتند چوالی داد سخن داد که سیدءای ایران پسا «کیب‌لوی» خروع شده و بفیه «لجن» جسه پوده‌اند ! این جوان و عدهءای دیگر .عم گاه فکر نمی‌کنند که هر جنسلی را باید ۷ زمان خودش مقابه کرد سالها پیش چنان فیلمهانی می‌ما کیساوی در بیست سال پیش «فولها» را می‌ساخت ؛ هیچ کس به او اعتتائی نم یکره بازء مگر پا امکاهات آ روز گار « چنین کاری‌سکن بود ؟ البته من فولها را فیلم قایل بحنی می‌دانم نه يك یلم فوق‌الصاده صفحه ۳۰ که »دی از فیل_ازان عاموئل‌حاچیکیان خت و اگر به تبااگر تصیل کنث ۰ میان میلماز ان جوان » « تیمیانی» می‌پسندم زیر! علاوه بر ان که فیل‌های موفنی‌میا زد»قدرت خلاقه و چته‌ای پردا ۰ جبله اب های سینما ی «تهید انت * فیز متاتم که ست و من سیار موففیت او را پیش بینی کر-» بودم زو به حنگام ماختن فیام «طوهان در در محنه‌ای احتپاج به جمعیت. شتم‌وونوقی در آن زمان محصل بود . در میان شلوغی سمی می‌کرد به طرف دوربیح راه باز کند همان موقع که نرمش او را دینم , گفتم که توموفق می‌شوی ۰.. خوشختانه مابازیکر خوب زیاد داریم اها په طرزی سحیح از آ نهالاستفاده‌تمیشود. مثلااگر «بيك‌ایما نوردی» به حمان طریق که شروع کرده بود ادامه می‌داد » اکنون «جیمز کاکنی» دیگری‌بود. من وقتی که او را در نقش آنمهای الکن می‌ينم : کریه‌ام می‌گیرد . زیرا اوهنوژ هم قدرت بازیگری دارد په اضافه ی اسن افزوده شده است اما شهرما» که به تحربه‌اش عم یه خاطر پول بیشتر » تن به +زی در این می‌دهد , نسانعام کرم رضائی(بقیه) کل رگرددنی کردید و بادر آنها ابفای تفش نمودید ذکر کنید و در مورد ابنکه کداميك از آنها صط تلویزیونی ندن. توضح دهی. , «دانن» «قیمت آهرر چند» »و ن » را شبط تلویزیونی کار کردیم اعاط معکسلات سای لا عا(وه بر سحه احتیاح به وقت بای داریم و مصرف و فروش هم مله ای‌است وی سحه و لته حق هم دارند چون فروش اپد طوری اشد که .مت سه جهار عاعی که بچعط" _کنودماند جبراز شود و فروش باید در يكث تالار رسمی باتد و تالار ای ری ۷ موی اون کساو آمادگی ندارید بنظر شا هترین بازی را در کامت از ای مها ,4 دادیر چه تحصتی داشتید ‏ بنظر من پهترین آنها که خویم خیلی راخی بودم هسگی بر خرمن چا بود و من نقش مصیب را داشتم که به زن و ترهری که نقش آنها را خانم وآفر محر و «نصبریان » اقا مکردتدظرض می دادم و بمد سرخرمن در گیری پیدا ء کردبم عسیب ثخسیت این اش بود و دارم اون شماره ۴۰6 تاره سینما ۰ است آیا ترجمه‌ی نمابشامه ۱ آثار مثلا «رشت» سفقیدهء‌ی یا فید هست ۳ هفته‌ی آ دنده بخو انید : تابستان بر فیی " پاودقی اک کارش اء ن‌بود که + دحتیها درض مي‌داد و سرخرهن بهره‌ی قرض خود خی کرت . [] در حال حاسر که در شرانعلی قرار گرفته‌ايم که با مشکلاتی ازقبل کمود کجاش سالن با نوبسده مواحه هستیم و امکانات اجرالی و نمابش در تاتر عان کم با ایشکه ما باید به تثاتر خودهان سروامان بنهیم , من با سرویامان دادن به نتر خودمان بدون شك موافقم اما ۰ ِ ین حسوصی در حال حامّر دار این دوره‌زت می‌کنيم همه چیز لحم مر تبطاند بعنی اینکه کار «برشت» هم با کارما در استفاده و بهرهء‌برداری‌بیای‌کارهای خردمان ارتباط دارد این مسئله که تتاتر خوده‌ان کم است با نوشته کم داریم مقصر مترجم بت [] وقتی ما دست اندر کار نتاترهستيم می‌توائیم نمابشامه‌ی ابرانی انویسیم و اجرا کنیم یهنی انرژی که می‌بایست صرف تنانر و نبایش ابرانی نود جمت ترجمه‌ی تمایش خارجی مصرف ده است . این عقیده‌ی ثخص سح که فکر می‌کنم آسانتر می‌توانم ده با ۵ کارفرنگی خوائم و یکی زا انتخات کنم و ترجمه کر دلیل ایتک هم فربت اینکار را دارم حم دستم چز است ۰ حالا اگر کارم آیرانی نمی‌شود و پا اسالت ابرانی ندارد بدلیل این است که آن نسته از عوامل اجتبائی که باید به کار تویندگی ایرانی کماث کند نیست بدلیل اینکه خیلی تثاتر کار تمی‌کنند شود یمتی تام کانی که تلم ه دست دارند در کار تثاقر فعالیت زیادی ندارند نی به دیدن تاتر هم تمي‌روند قرض بفرمانید در حال حاضر مااینهمه دانشکده عای | دپی دلريم که هرساله نار غالتحصیلانی +ارنه ال ایفا د تاتر هی ارتباطی ندارند اثخاص زیادی داريم که م,توانتد بیابند و شروع کنند و کار خوی -ر بیاید اما چنین کی را نمی کند پعلت اینکه رابطه‌ی مردم با تثاتر این رفه است لته منظورم طبقه‌ی تحصول کرد, است و این مسائل و مشکالات چیزهایی نیستد که مپا دوسانم منوان يك هنر بت با چاپ ربائه از لین بربارم چون کمبود سالن و یا آماده نبودن هن پیثه ووو کلی مارد رای یس توت باه تن تخت را پیداکنم وچه موز » تویننه زیاد داریم, اما کار نمی کند. بادر این عاشش, باید 0 نو معان_اسلی و۵ بح کودلك زبا احتیاح +يك ورس دیگر ان ۹ ۴ ی ِِ . تار بخچه (بقیه) ۳۳۳ ی بار دیگر مجید محسنی برای دبا فیلم» فیلم لات جوانمد را ماخسسن خود ایفا گر نش باث کلاه مخملی بود . بجرات میتوان گفت که این فیلم آغاز کنده سری فلبهاء ی کلاه مخعلی نود . اما از افر اطکا ریها . چاقو کنبهای رایج نر آن خبری عحس هسان سینه‌ای اخلاقی خودش را این بار از روستا ه ثهر و جنوب آن آورده ود , موفق هم بود . فیلم » شرح حال‌مرد انگی های يك لات بود که پشتیبانو از معا میکرد و هیج قیتی حاضر نود دست ارحق سود و حقیقت برنمیدارد . فروش حوب این ساخته فیلسازان دیگری را هس افکر ساختن فیلبهانی درین رده اداخت . از جمله دکتر کوشان شفکر افا. که ان آدمها » فیلم بسازد . در همین سال «جنوب نهر »۵ ری بر پرده آمد . فیلمی که در آ] هنك و ستما رعاد تشد درد . وق نخستین ساخته‌ای بود که حکابت ار تور سلمانی سازنده‌اش میکرد . فرخ‌غها که با یت سار تحصیلکرده‌ی سسما ود انن فیلم را -اخت که نا بدایا وفست ۱ نود . و بعد هم مثله خد و ۵ بمایش در < آمد . فخری خوروش و فرهت< امیری در آن باز ید اشتد جوبت جر که من بید جنس اشکان و الاتبار فرزند آقای جواد و الانبار