Cinema Star (May 1978)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

سر دذبیر ان سینمائیی # مختار کار سردیبری را به کا رگردانی شناهت میداد و خودش از کارش بش از همه لذت عبرد #۶ سيامك بورزند خیلی به تغبرو تحول قکر عبکرد و ادا تغیسر د کوراسیون عیز خود شروع کرد # روبرت اکهارت‌در طنز ابداع گراست اما هبچوقت بای طنز تحول رااز هایش را ایضاء نکرد 8 هفته‌ی گنه احند. کر بمی‌پس! حنون نه مات از مردییری مج کاره گرفت و خد؛ حافظلی کرد . او و افعاخته خده ود و نگارنده از نرديك شاهد ود او تسش ار سل و طرفست وافعی حود ۷ رواجه‌های وبسده و کار کنان چابخانه و گراور-ازی که هر کدام به دلانلی هم اکنوت دنگر متل سانق احتیاحی 4 کار و وابد. این نله ندارند. : رو که می‌زد . در حالیکه باید * خرس و متو دامشکده ۶ ود و هست و نابد فکر نسکرد 4 او هم جالی در ی که او پس از استرلحت و کس انرژی توناره نکارش بر گردد -باید نگویم که این * لام و خداحافظاه‌ی او مرا ییاد دوستافی انداخ ‏ ت که به عوان مردییر ۵ اس مجله و مر نتر بات با آنان هسکاری داتهام و از فص راهتمالی های آتان بر خوردار وئهلم و این فکر افناشم که یاد آنها هم مینواند حای مناسی د خالطره ویسی ها داه باخد آن داثته باعد با این امید هرود ال مجله سالی رفتم که مر دسر ش»مانا 4 ناطربان * نود و هم او ود که بهتقامايم رای نوشن و همکاری لك گنت و سیعا بتوسیم کرد اطر بان ر! که ۴ داظر بان »سوت ۲ طر بز نو شته‌هاستص ما شنهایش می شاختم . در نجتی مااقات او ر؛ جوادتر از آن دیدم که فکر م یکرنم گر چه هوز هم همان حوانی‌هاش را حفظ کرنه است . اظربان خیلسی نا ۸ نود که سرا باث ستی و ۶ ج) صفحه ۱۳ دیپپلین کار مبکرد و زیاد فاعطی نمیتد و تعایل ریادی به اراله‌ی مطالب تکسکی و خارجی داشت ۰ همکاریم :) لو فقعا يك با و هفته لول کشید و او راهی سر رویا تد و بس از او با «علی مرتحوی» آت) خدم که به عنوان حردنس زا ت‌ نود و اکود حدود تال ات که سعه و حلی رفی از است و توسی ورفاقت ر علوعان هنوز گرفتاراو هتم خاید بر؛ ی در کانون آگهی عفوطی که واسه ه موه اطلاعات نود کار سکرد و خر عسن حال بك محله مالی " هم حردسری هیکزد ۰ او از هبان ریات علاقه‌ی زیادی به یهای ابران و برداختن به آن دات وقتی با او آعتا شدم در حسرت اولس شکست خود در کار طوعانی و تن کار متقل او انتشار عحه‌ای ود با٩م‏ حهان سا 4 تخاظر اعصی نسته ندیها در همان لوایل کار از با تر آمد ۲ و و ترحیح داد که ثیروی خود رابر ای مجنه با سرمایهای کسن دیگری, نکا د .او نا ابی قکر با مجله ستماآمنو ر" که در «حبان سیضها » داشت این عحطه آوره تر امه کارش رو ۶د . او هسثه بثترلی توحه خود 1 1 ۳ و سیفهای ابر ان اختصاص داده است و هنوز هم چنن تا ید وشی را تعیب میات در حال حاضر پساز رفتن احملب کریهی او بار دنگر با همه گرفنارهالی که دارد » باز زمام امور محله را درست شعاره ۲۳۳ مس تاره سسما گرفنه‌است و سذارش کرنه که بهه‌نگولید مطالب خودثان را زودتر رد که و احلارش ر مطالبی که کمی دیرتر از موعد مقرر ندست او برسد دیگر به چایخانه نخو اهند رسید و احتمالا مبماند رای هی بعد در گلشته که اینعفور ود ۰ حالا را سمیدانم , عم فحله « ستما * هم مثل‌سایر مجله های سیشمائی آن زمان زباد نیالید و کارش به تعطيلی کش و باز «ساره سنما» لدون رقب باند. ۷ لهکه‌سرو کله مجلای ! هم تابد جدی گرفت چون ۰ فیلم و هر » در آمد؛ شماره‌های‌نخضنی ترا « اردشر مهاجر * که قلا درهمن خاطرات از آو باد خده » سر برست یکرد مجله در اخنیار »علی مرتضوی » قرار گرفت او عیجوات دوباره همکاران و بروبچه و هد از با دورء فترت اس ۱ های فدیمی را همیته چود رمان و خرابطش توص شدد ود » بشتر آثان گرفتار رندگی و رای اهر ار معاش در گیر کار های دیگر و عصی از آنها هی نو ای‌ادامه تحصیلراهی حا تور حود جع کد : ما رج شنه ودند و مرسوی بست به کشف استعداد جوان زد جوانان‌علاقمد هسته پختواه خونی رای اینکار هتد و ان موموع را مرتضوی خیلی خوب خضصص مدهد ء به آنان برونال و امکان میدهد 6 جوهران ر! نان سهند و حسلی ها از این امکانات‌بهر هگر فتدو بعد ار جطله نوسدگان عوفی ستمالی شدند . ر * زاراه اند اخت و حنو: ده ال اداره‌ا شکر د که قصه‌ی آن لولاتی است و قعلا بماند ‏ اما صیحت تربار مر دنسر هالی ود که دیته ونم « تقی مختار » نکی از حرفه‌ای و علاقندترین آنها ود و این از خختگی مفرط او به کار روزنامه گاری و چاب و جایخانه مابه میگ فت مختار چتان کار سکر که حونش از کار خود یش لز هه لت می‌برد و وسولی رس در کار داشت و رای مرا اژ محه اهمیت ژیادی قایل ود و دوست ۲7 تقی عختار ند شت نا لحته‌ی استار کسم کار جله و الیش با حم خاهد. ودم که ار چکو نه کار گر چابخانه را کنتر (میک سنحه را 6 از زیر پرس د ستتمما به دست خود او سیارد + قل از و غریه‌ای آنرا بید تحرك او وافعا عنال زدفی اسب این خصوصیت خود را به وین دگاد سم اتقال می‌داك . هم آماوری که گممبه کا سردسری علاقه‌ی 1 افن کار خیلی شیبیه کا رگردالی سعا- چون آدم حس می‌کند که در حال دا هی گفت زیادی داشت و و خلق چیزی هت و متواند سلمته حد رد" ۵ر آن اعمال کند . هبچوقت فر امو نم کلم تاو بزرکی را 5« او بمگاه تثار روزنامه ستاره سنما رای حشو قلمهای کو-کان و نوجوانان انجام دان جون آفن روزنامه هر روز صیح اند انتتار هی‌بافت و مختار م یگفت ان ۸# لس تجر به من در کار ائتغار روز امه است و نوت اظیار ختگی کار ممکرد وه ۵ ب‌تا رد ی صیح در