Cinema Star (June 1978)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

و دم صدافت درتئاثر, عیشود. آنجه که در ترد هستگی ونداوم فکری رگردان و کار گردان با 4 تماتای تمابشش نشتهاند. . [ 9 ؛ نوعی تکرار است از 1 و افکار جداعتی که محثه » به تکرارآن مشغو لد, این ژندگیها را بنحو اجن 3 حی با آن زندگی میکند ۰ بدبخاله از اصالت آنهم کار صحنه ۰ تقلب کمنر ژ + دی پیش ؛ موف ندم‌نا نمایش قتنك هزاد ف اهانی را ت به شاخت ی که‌از اجراهای 0 یز لت ترویل» لماشنامهای است حماسی » ی دردمند ومردمی که ر آنها تارقد ۰ حماه‌ی مردانی که پایمردی می‌کنند. وحتی از فی لسورزند , حىاسای زنانی هردان استوار خود؛ مبارزه کله نشستن وناله و حنحه وس * يك زندگی است. بك از ثیض روستا ۰ اهااصیل ام ژچرهایش خشنود کنده . ده از این چهت که انسان هنوز زند‌اند مردمانی که نه م پل برای اتبات غرور,نزت دیت خویش فرباد میکشند و ود » ابر از وجودهیکنند... هافی ر؟ ۰ از زمانهایی دور بشر از طریق نمابشامه های ر فراهانی‌در نوشتن‌نمابننامه, حتی رهبری‌اش در رادبوه ده است . او ۰ ملهم از خصوها روستاست. اکتر عمرش را در تکش گلرانده باخد . سیار مشکل است درد دل‌ششدن يك گروه.از آنچه که دربصحنه کشاندن يك نمایش بسر ششآمده‌وبگوش جان شنیدن ناروائی هابی که در ازاء غرور هنر مندانه‌اش تحمل کرده است ,.. مینمود , علیر نم محبط غربب ودور افادفش * با اسقبال رویرو شد و گوبا بادتوتی محترمانه .گروه رابفتالار فرهنك بردند تا در محیطی شناخته‌تر » اجرای هنر کند. بازیگران » هر کدام در حد میزائی که گر فهاند , خوب هستند. اها سه بازی عالی وبك بازی متوسط در ثمایش بچتم میخورد ؛ از به بازیگر خوپ اول باید از بدم صفر (عداله اکبری) ام برد. من‌هحفدم که او , هم فراهافی را خوب درك کرده است و هم بك روستایی مبارز و سرسخت بودن را . حرکات ونرهش يكسالمند و متفر روستابی را بخویی میرساند وبا تلاش بیار ایماگر نقش سنگین خوداست. ایید بر آنکه در نمایثهایی دیگر لو را موففتر به بینیم ۰ بازی خوپ دوم:تعلق پسنودفراهانی ین اگر طق نمایتناعه « مجور به ) لرانه میداد . بتول گفته‌بی ازنه‌ایش+ مد اه ات رتوت وزمینگیر ‏ ی جابك و جذاپ , چون بك جوان ۰ در بیان لیچه‌ی روستانی» بعاور امن و ین بنفش : مسا جر بباترین بیان را داشت و تسلطی کامل بر آوشنه که حتی بعزیر وم آن بسیار آخنا ود . قدر صلم آنت که نوخته از لراوشات مفزی خود اوست و می‌بایست آنچنان قدرتد ۰ کلحات و جملات راادا کدس بازاین‌خودهفری‌اشست که کمتر کسی از عهدهاش برهی‌آند. در مورد بازی سوم که صسانر عفر توسط حالم (نسرین پا کخو) اجرا میشد ۰ حرف بسیار لست که بهتلامه‌اش اکتفا عسکنم ؛ در تتاتر فراهالی ۰ پاکخو هترین وجا افاد‌ترین هادری بود که میتوان تصور کرد . او واقعا بك زن دهاتی» يك مادر مهربان و بك زوجه‌ی از خود گذشته بود . در دوجبههیسختاف‌می‌جنگید > از هر دو شکست عیخورد و بازهسم می‌جنگید و پایمردی رادر ضمیرژن‌ودفش باوج خود میرساند . آو برای خودش ؛ مردی در هیبت ضعیفه بود که محوراصلی زندگی از هم باشیدمی آن کلهی‌فظر زده را برخ میکشید . الهاش‌جانگدازو خشش چون رعد وحشت آور بود. در روی تخته دارفالی + درحالی که پشت ه مسردم دائت ۰ فلرها را جسلب مسکرد وهگامی ه رو 4 نمانناگرمی‌اپسنادهبداوح‌بازسگری نست می‌باز د ۰ واها در ورد «عروس* گاهی پیش خودم فکر میکنم کلچرا يك دختر خانم هنعد -حصو ماباتعورس نی‌خواهد لاقل یدیشد 4 چه سکند,چه میخو اهد واز عمه بالائر ۰ ازاو چهتوفعی دارلد ؟ خائم «مهین فردنوا» 4 نقش «عروس» ‏ بث دختر کاملا خهری است ۰ شهری بنهوم اخص . حرکات : یبحال و گنتار . گاهی کلاسيك . اجر ۱ بازی موسط ناش هر ور تصنمی و دستوری الیته این اعتقاد هن است بنظر من » تصویر دخترلك روی تابلو + در هبان چند لحفلدی حنور + حد اب بر از است . بفول یکی از بر رگان تناتر :«پجمله ها رحم نکنید که بشما رحم لم یکند» و این هسلله باز بسظرمنتکاملاگر بیانگم حصور عروس در روی صحه خالم فردنوا است البته در التهای برده سوم که خعلاب به کا رگز ار شر کت است» گتاه دیالو ۵ خهار است. وان «عروس» اشان باندازمی خائم نست س. انکاش پا کخو , در تمرین لهچه‌ی روستای گوشش سکردند.. عتاسنانه باید نگویم ‏ موهای نمتوار_ کشیدمی خائم فردنو! ۰ ستتر از وجودتان , هرا حفب مبکرد. خابد هم اين مونوع ۰ گنله فر اهانی باشد 1 قراهانی .۰ با لوشته‌اش گاهی ببگانه میشود و خابد هم انگیز هاش :شهر نشیغی واز خود بیگانگی‌ای اند که برای هر آدم صادق ودرستی پیش می‌آید نو هوا خدن ودر برزخ عاندت بسگانگی فر اهانی -آنچنانکه سختی مسوانموچه خب در برخی از دیالوگها لت خاند آگر با لهچه گفنه میشد , باژ عقدارژیادی از جواب ۰ سوالهای ثهری را کاهش مداد . عون سگین تمابشامه هم هرید برعلت نود که ادمی را شکرم‌انداخت ۰ کاراکترها ۰ شناختی بش ازحدهعصول و تجربه‌ای فراتر از فنای‌روستا ؛ازنظار دانش دارند . چون در بروشور نبایش ۰ نامیا گربمور نود . بحتی ثیست . اها در مورد آفش و طرح اصل تابلوی دارقالی .نف دارم : بحنی نست > خانم «فرحوتاش» زحمانی بیار ۰ برای بوجود آوردن ابلو کنیده ودند که تحسین برالگیز بودولی جاداعت که آنرا بهتر + جلاب‌تر وتصین بر الگیزتر میساخنند : درآن تابلوء جای پدرصفر: دادر صفروحتی‌خودصفر خالی‌بود وابکاش آن تابلوی هنرحنداندوسیا رگوبا؛ تصوبری از آلها رلهم داشت.