Cinema Star (November 1978)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

فساد بات «هنر مید»معدمه فساد ۱ اوازه واشتهای بعتو آن ناک هن مراد و مخیوییت حاصل اژزاین معرو یت * با عمه جلو «عاتل ظاعريی فربده ومطوب دس ۲ اه جنان تايج توی از انتظار لد رون لو سییر و لو ات باداش و دک آز ای مادصای شسمیپتی و انسانی بات فرد پاری می کند» که در تك‌نتیحه گیر ی تهالی ,ٍ ترفالب سرانلع » ندیدهای ویرانگر و محر پ حی‌شود. ر آيي فرص بخصومین فر مورد آدعهای عادی رو عاحی له بگونهای تاگهانی و لحت شرایطی تافلگیر کننده؛ از قله‌های اشنهار و مصو نیت در باور‌های حلق سعرد ار دد«الل * عیالق‌لر استه. ادمیالی را می‌شناسیم له نو شرابط ارلیه ورد بد حرگه‌عای صری و در اغاز یاه ۶ فا لس یی مهار له و متماد ای و. چتان میسرده است که ختی در میان مردمان عادی و در فیاس پا ادعیای فتر یه و آم مرعتكك حاصمه + سر له ای ور و امتپازالی بر لرق‌دعنده از قطه نظر ارزشمای اخلافی والسانی زر" میاخب ز واحد نهد . حال انقه در لت لشبجم "سیوطاگبالی که لائشی از شرابط ژاتته اند است+ و پا وا با فعهای کل ر دا الق لو افچی, ل آسجس !هار ۳ آو ال « اسر سجن ار اش عاعقتة و دسستالل عم توعی س بر شیم و لیست از انب فرد است . و هفیته وسالت و و عتر مت بو وکا رسالت را گرد که در کالسد بل فرد سول و با شکل بدبری در يك تت کل فد ی تس ان 1 ۳ ۱ عی‌آند که بر بان عتر لعسیر سادالر ۴ "ین مپتو ان روح قالب متخص و یکائه به حروف (صن‌سرب پدا ماهیت وحودی می‌بختد و این آاعیخنشی دا با لقظ #عنر عند »0 ۰ جنبه‌ی تاانی و طالپ ظاهر ی میدهد. اما متاسفانه در دئیای س‌نر ویکر مسر * آپی دبارء عمه ممیارهای واقمید زر لو بات ۶ ساهیت لاش نات رو هنرستده طاعر ات درآوردی!) و لجلیات زشت و تاف‌جاری از یکسری لفچهر و لیدبنلات بدون اسبالت و فربیکار اله را در برمی گیرد در طی این بلیگوی لفر انگیر + زر از بای شناشته ممی‌شود؛ و دورغ از دوثیاب ؟ و پهمین‌دلیل در يك چنپن‌شرابط و با اینگونه ضوابط ناشی از رواب هرمدان وافعی و ارژشتد تر کم «کسیا» ار نباجنة ! ببار, نادرزه . وناز «همین‌عد «هم لر جیح میدهند له حارج اردایره تال شهرت و محبوبیتمای لالب و با لارانه ] در لمتامی‌باقی بباتند . نتب انط اما 3 ایا ام ات 7 عدٍ افتضاحات ورسوانی‌های ابن «خانوم خو اننده» :ناشی ازساده لوحی و زودباوری ساده دلانه اجتماع عا است .... را > ۹٩۹۰۰٩۹۰٩۰7‏ ۹ب۰۰-_ٍٍٍِِِ"آآچآچآچآچچآچچچآچچچچچچچچچچ 7۳۳[ حیاعت یلد جامعه : پشعلي. حیرت‌انگیز و دون ال پاور ۸ خصایص منحط فطری و ا[بائی‌های درونی و لحامیت حلر »‌های آربه روحی و هادی اپهسته از به‌شهرت رسید«ها ! پرلا و آشکار گردیده استه و اسجب‌آورابکه نرالثر بت ابن الیپر ات تالیی و دیگر گر نی‌های شخصیتی : صیته ب و با حذاقل بیثتر بوافم بلیدی‌های پنهان دالده ذاش و زشتیهای دررنی 6 محال رخترد و سلی بافته‌اند. و تراین زعپه حیلی بنفرات پد موودی برمی‌خوریم که بلک به‌اسطلاح فنرعند ۲ ندال سپ تهرت و بدست آوردن بکلوع محبو بیست فصلی. و زودگلر : جلو«های ارلشمید کار آکتر و مدای السانی و احش ام برانگپزی از خصایس داتی خود را با استمائت از بوهت اشتهار و مصوبیت؛ سمنصه ظهرر رسانده باشد له ار چنین عوودئی وجوة #اشنه باشد که خر‌شبختانه دارد ! ان ارزضهای اخلاعی زر خصایس نرحور لسسین تال سو کمتر آلتسابی میتواند پشتوانه و اتکی قابل امتماد برای شهرت رعحبوبیت آن, رسد ؛ باشد ۰ و ای ۶ زار » باندگاری و درام ارزشهای وال وگر انقدر بقل «اهترمد » در حامعه است. چراکه اطلاق صعت. «هنرمند ۷ كت لرد از ۳ 0 08 ۷ 1 ۳ ای ۱۱ 9 د برهمین اساس اقلب ساحپ هنران واقعی این سرزمین از گسنام‌ترین افراا جاعمه گمنام لرند ۲ و چه بهثر؛ در این عامه‌ای که ساحبان شهرتث و آوازه در حیطه‌های هری : از شهرت ۰ دکان و تان‌دانی ساحته‌اند و حتی برحی لسست لوای يك اشخهار کادب و فر ببکارانه : عر تگب تیمارسن و کتیف‌ترین اعمال و گردار میتوند و نك و وسوالی بالامیب آوز ند ۳ و شهره شم ند در اتضاح و سمرونان معررفگی ! هسان, هشیر له عرمدان وافعی نطای این اشتهسر و سمروفیت را په‌لقایش به بخشتد و تر سف منامان باشد تا فر ردیف رحاله‌ها و ععروفه‌های معررف ‏ تور آبن‌عوالم‌هتر و هر سدی‌سرزمپنمان» ای را سراغ دار پم له ناد بر رل آمتامی : معقول مر فسانی, بودند یی و بی لظیر و سی‌دبا و بکرتلك و ابنكت لر « امررز شمرت» و معرولگی‌شان ... لوده‌ای ال «لود* للپرند و خودغواهی و اتگکار که از اگفتنی‌تربن جای فبل افتاده‌اند: ۲۱ حوانتهالی که فا دسردز مجی ز گر ی هر آقم فرسته رٍ نادرستی بودلدوبر ای عرص رجود و تحمیل عوحودیت گدشان» انچای یخصرمی هر چماربانی را به‌پوسه میگر فد ۸ ابتلت که در این اشفنه‌باز ار ۷ ۳ تغاوت مبان «خانم»یو دن ۹ خانه ۳ ۳ شدن ۰ ۱ و با استفاده از ساده دلی ساده لو حاته جماعت ۰ لقی به‌تو قی و دری به‌لشته‌ای حوردهت استه + و این س‌عتران هنسر براکن له حتی سوادهادی و معلوعات اولیه يك هرد لیمه آگاه را طم ندارندو شمررتان تا حد لیفه تبانتان هم نمی رسد لب چبان با تکبر و تبحتر با اين و ان پر عضو را مینتلد. و ان باذیق بهسشسب آووله اند که سرشان سلامت. ۰ ستگین رین عضو موجودینشان راکه‌سنگیس ترین عنصر صتی‌شان هم استا ۱ باتراهت انررو آنور می‌برند ‏ وه«: پسپارند از انن دست : عبان حماعت بهاسطلاح فنر مند. ان دباره که هوای يك شهرت زودگدر والابختگی 4 هو اثی‌شان کرده ! الیته‌تور انکه »هت مندان حرتاو محجوب و اسان و ارزشمندی‌هم عسناد. له علیرغم شهرت و سصو بیتابیش ال حفشلن + همچنان بی‌لثبر و ماری از هر گو ند توت بافی مانده‌اند 4 وجون درحت بارور : و ای سکیی ارزشبا 4 سر بزیر دارند : خی پست | بله » ال اتجور هر متدها هم دایم ار چه ععا‌ودند ۶ اعا بهر حال فتند. ر .با وحود هین‌هاست که موجودیت نس و تاسارد آندسته یگ را میتران: لسمل کرد . و انها در زسن: اندسته ازمزدمانی عستند که سبهه و ظرفیت پذبرش اشتهار وسعویپت رادارند و بر خلاف آن‌دیگری‌ها: معرورفان معروفگی یتند | #هاندگر ۷ می‌کو ید : داساآنر جودی استه که تسب لاماهیته نعهده خود اوست» و هنرمند بعنوان يك موجودیت» سول کپ ماهیت برای خویش, است . و اس باهپتی است که از تشن وا هنسر ٩‏ سر چشمه م‌گیرد... در اين محشصر * سمی بر آن ذازي که جیر «های واقعی عترمندان زا ال عت‌مندتماها متحص نیم . ویدون هی واستگي حاس و خرس و عادی اشنیاهات : گحروبها : سوه استعاده ها و عردم فرسی آنهائی را که بعتوان‌هن مند و ثر بك قالب ر بالاراله ظاعری + و در پی‌کسس بول و بول و بول... از مو ففیت و شهرت خود در طریق ؛عطامع‌سو دحو بانه و سال‌اندوزی از هپچ سل کب وشعی ابا ندلرند: اشغار حواهيم ساخت. و ماسکهای عوامفریپ و گو از تك را از جهر هب عاق حق نالپ : کار خراهیم زد . و در يك کلام .. لشت رسوالی آنهائی را که پا اسمال ر تیح و لشافت کار بهای‌حود ؛ پدنامي و بی‌حربشی هنرمندان وان و پا نهاا ر! سیب می‌گردنده ال یام سقپقت ۳ رسو اثیهای این زن‌خو اننا وس ام و ۱ بزیر خواعیم انداخت .۰ و بوالا اب نمایانگر نقش ما در فاسله ان لس ا اد ۳ اههد » میگفت. : لحتی قاطع داسته . ۱ و سین له عی‌ تشم ا تصوری توش و اندیته‌ای ناباورم بودار مس گفت و مس ۲ اباددانه کوتی بودم ۰ جرف ۳۳۸ حواسد »ای بود که هسیشه این ۰ و میل وا سر افشفاد و اسیاد: حز ه نعر ای ناسش می‌بداشتم ۰ و در فمه حال چتن میت حواندسش و آمتر شنیده و دیده ۱ که حجز بدین‌روال ۰ ناخش تر : و انصافا که این لفظ و«حانم» در خضو تِ این عنرمند + نه بسوان بهائه‌ای بر اک عتحضص اردن عبت 4 که‌انشکاراید ۱ پرازندلی و خاستگی موصسوت بولا ۱ این «سمعت»۱ آبا ای ۱ ی بای ناباوری و تحیر تز برابر آن‌الهامات. کالی سود و جزاین حتی : خوات غی‌شساحتمش براستی هنرمند و دلید بر رٍ گرا که در نوع خود نود. و ارل بار که‌سداش از طریق راد بو بخش ده : خادی یر خطوط چمره‌ها" دوید و همه آفتد : واین لا تمر » » است. + بررکشنه ار سفر!» و بعد برنامه‌ی گلها رثلك و درحی‌دوباره گرفت واین زن خوا بر استی سل يب «خانم» شروع ک و ادامه باقث . اگر چه برخی اوقا تعییر جهتی حس ميشد و حال و به‌چون گلذاشته دلپذیر 4 اسا بهر منوز عم ان رن حواتد «حان ۰ سوه نا سصفته لا انم 6 وا نا و انیت له ۳ 1 3 مت 2 1 #شاسات استا؛ ب‌اساس و ِدررغ است! ح تاباوری با لعحب رحیرت قر آمیرد . و شلف و ردبد رانیدی 2 آمپزش ات . از ناباوری. به ۲ راخی تاهبوار و سکلاج نود و از 7 مرلگه شك و بردید. : ناسله گوناها مینمود > و اپنك .. چند نمی : ناصله نپست ۰ از تشك تا بقین :5 آن‌که میگفت + و