We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
مر کت رو ۵ هنگام 1 بیلو ان»؛ : از بر شکوه يك اسطو رهلوت...
4 بهلوان طعم تلخفقر وبيپناهي را میخناخت» چرا که خود در قلب محرومت ودرنار یكلرین ژوایای احتماع رشهه. گرده نود.باترسنگی و نج بتکیهگاهی و تربتزی الفتی دبرین داشت . دهم ندین روی بهلوان آرزوهای سر گوفته و رویاهای فمالود مردمان سهر و دیار خود | شد. و آن عتگام که بهلر آنمحبوبتودههایمحروع وقت های ستمکشیده اجتماع » پشت پهلوانان بزرله ز قهرمانان برفراز جهان را بهعزمین میرساف 4 قریاد سادعانته و هیاهوی پرشور اسانهای رتچ کتیده اجتماخهیراه با اشكك شوق و غرور از جشمهای برانتظار بگونهصا میلغزید و آن جوان مطروع وخاموش جنوب شهری با غربو شادنانه و سرور افرین يك فرباد : بیروزیپهلوان لب و روعش را با عمهی احاس و با ره نرهعای دوج سرلنته و زندانی خویش ؛ بهچتم دل میدید و بگوش جان میشنيد و با غرور وشکوه پهلوان محبوب و مود روباهاش : بروژی راباور عیکرد وعیدانست که هلر ان بزرلد ورادعرد روباهای حاندار و بیدارش شوه سروزی وعطت التدار مردانه قلهای تنیده حاشبد اختماع را بهاوچ سرقر ای و بالندهگی خواهد ر سائسف... «بهلوان نختی» از جنویترین نقطهی جنوب شهر ۰ برختیدن آفاژ گرد. در ابتدا جوانی تکیده و لافر و رنجور مینمود. همانتد اغلبپ جوانان این نقاط فراموش گنتهی شهر ؛ حسمی ضمیف و بظاعر ناتوان داشت...
هرز کسی گمان نمیبرد که در ورای این جشهی لاغر و دنجود و در پساین چهرهی محجوپوشرماشنا: قدرتی مافوق توانالیهای انسانی و قلبی رئوف و بر عطوفتورو خی نز رلاو ساعظمت. وشو کی مر دانه وسلعتور اند درد مپان غبار فقر و محروسیت 4 بنهان عانده ساشد. هرگز کسی گمان نداشت... هرگ ...!
اولبار که بهلوان نختی بروی تشك رفت : نننحیف و جسم رنجور و بظاهر ناتوانش : بهانه بدستظاهر بیان بیمعدار داد تا لپ به تمسخر واستهزا بگشاند . اما
بهلوان که رسالتی عسی وشکوهنند در طریق عقده گشانی |
و تجم توانالیهای نسل محروم ومظلوم حوانانفقرژده جامعه را در جسم و روج خویش جون سلسی سموش ع ی کسید ۸ مردائه تن براه سپرد. ویرآن شد کههیر ۱« با پرودش جسم ؛ بهتوانالیهای شکوهمندروح و روان خویش همت مارد. خیلی زود ارزشهای درخشان وحود بهلوان تختی آشکار گردید و در همان سالیاننخستین آغاز » پهلوان لنختی بعقام قهرمان ی گشور رسید و این مقدمهای برای آفاز يك حماسه بود... حماسهای شکوهمند. و غرورآفرین که عاهیتوجودی نزابکترین پهلواناساطیری تاریخ این علت را تسم وتبلور میبخشید . شوه و صلابت پهلوان تختی در عرعبه سارزات جهانی؛افتدار و شوکتی فوق تصور و پندار بدثبال آورد. و در گوتاء زمانی پس ازان آفاز مابوسانه و لردیدامیز» ناج فرور آفرین فهرعانی جهان برسربهلوان بزرلاقلبهای ارزومند این
ملت ترخشیدن آفاز کرد. تختی موب ترین فهرسان
در سیداتهای ورژشی جهان تر اوعافتدار و فدرهدنمالشسی شکوهمندانه خویش بعوان بك بهلوان برتر» ارزشماق
فوق اتسانی دودح وروان خود راآشکار میساخت. ورفنه رفه... آنکه در قالبپ يك قهرمان بژرلد و باعظمست > مجبوبیتی در میان نسل جوان سیلکت بدست آوردهبود» در دتوارترین آزمون زندگی خویش و دران دقابوو لحظات نلواسهاهیز تاربخی که وسوسههای شسطانی و مجذوب کننده بول و روت و درخنش سکههای زر و سیم » بهلسوان قلب سلت وبت مصود رویاهای آرزومندانه جوانان این مرز و بوم را بهتشویش آمیزترین لحظههای «گزینش» راه زندگياش در انداخته بود» کوردلان مترد و باوهگوبان تنسپرده براه دژخیم زندگی ساز سقوط پهلوان را اسظار میکنیدند. و پهلوان در برزخ تردبد و تلواسه بهفلپ خویش رجعت داشت و در تثهالی رنچآور سیر خیاتش بهمرحلهای بحراتی و نردیدامیر درافتاده بود. در يك سوی زر وسیم بود و شوت وافنداردساتی و زندگی در بهترین شرابط با عیش و عشرتی بایانناپذبر ووسوسهانگیز... و انسوی دیگی... تاریکی بود ودرخششی گاه نگاه حرقه های عاطفه واتساندوستی؛ و قلبهای برشور و سرشار از عاطفه و احساس مردمی که مبادقانه ور از عشی و عصت هاهوی لربز از صداقت و احساس و بائك شادسانه عاطفه و مهربانی را با خلوص و باگی تسار عیگر دند...واینهمهفتیشان بود. طمه هر حهداشتند و هبه هرانجه که میتوانستند !
و بدینسان در طلوغ فردای شب سخت آزمون؛ بهلو انرو باهای مردعان کوی وبرژن با قدمهای استوارو کامهای بر شو کت براءآمد ومردم معبود رویالیشان را در سان علهلهای فرور انگیز و پرشکوه استقبال کدند. بهلوان نختی «مردم» را بر گزیده بود...!
و ابن سرآفاز يك شمر بلند و براحساسدرستایش شکوه مردمی و تسین روحی مترله و فول انسانیبود که عباد قانهو ازسر عشووعاطفه وباجشمیباژ و حقیقتنگر» مردم دا بر گز بدهبود.و ابتگونهنودکه بهلوان تختی بهاسطوره شواستت بم.؟
شناخت عظمت و ارزشهای فوكانسانی وجسود پهلوان نختی در هنگامهی خودفروشیها وسرسیردلیهای بیقید. وشرط سیاری از صاحان مقام درمیادین ورزشی و در قیاس بااینقییل خودباختگان ترافتاده در جنگال وسوسههای فربینده عادی و مقاهر ریاگاراهاشتهار
و معروفان معروگی » حلوهای درخشان مییابد. (گرجه نفس جنین قباس وشتاختی : آلوده بهذشتی وبلیدی |
ونادرستیهاست » ممهدا شکوهو ترخشندتی افتاب در فرقابهی قبر اندودظلمات و تیرهگی تجلی مسحور کننده لری خواهد داشت . وهميشه تر مقابل بلیدیهاست که ارزشهای راستین تیکی وزیبانی باز شناخته میشود. و ناعنن استدلالی است که « تختی » پهلو آننا مور و مصونرو بالی
ان» بیبالام. ۳
# سر نو آوزده از ظلمت «کوخ» . سر نکر دهدر «روشن» کاخ...
و تسم امال عیلیونبا جوان برفرود وبالنده راتر نا مقابسه با دیگر فهرمانان موفق و صاحب نام میادسن ورزشی ؛ مباحپ شوکتوجیروتی فوگانسانی ورویاگوند میباسيم... بله» بودند. قهرمانان دیگری در ععبر وهمتسل بهلوان نخضی که در میدانهای جهانی به کسبعناو بنبرترین وقویترین و برزودترین > نابل گردیدند. اسا... نة مان بهلوان تختی با دیگر مبارزان بیروز درعرصههای ورزشی + تفاوتی سنیادین دعمیق بود. آنها قهرمانان سروز سدانهای سارزه و مسانقه ورزشی بودند. خال انکه بهلو انتختي درعرمبه کارزار و درم رکزمیادین ار حه عارزهای قپر عانانه وظاهری بارقای بزرله خ داشت + اما قویترین وعولتالاترین وعقتدرترین رقیب بپلوان تختی در ۳ عمارزات زندگی, * دنطس» ار 1 و حون خوسی له خونسدیاسنوار و تجسمیو سوب و الوا کننده از لذتهای سرونی و مادی زندکی 6 ۱ را بخود مشقول میداشت . و پهلوان تختی که در دورههای محثتبار و پردنج والم زندگیطممتلخ و فقر وبیبتاهی وگرسنگی رامیشتاخت پهلوانی که با « و بامحروست انس والفتی دیرین وعمیق داشت» ۵ احظههای نر دیدایگ ۷انتخاب۱: حنان حون هر ان و طیعی ؛ در برایر احکام فریزی وامیال سوت خویشی » مبارزهایطاقتشکنو مردانه با تمامیوسوسههای رنگین و فریبامیز ظواهر حیات داشت. و دیدیم گا بهلوان ناعورما... مردانه مرد به مارژه با این عواصمز اغواگر و فربنده برخاستوجون بزر گی سزابندهیت و عزت وستایش ؛ بروة وسرفراز از اینمیداندشو بیرون امد. بهلوان تختی کهبشت بلان نامآور وقهرماناز ساحب آوازه جهان را نمزهین آشناکرده نوده ابش ند حیاتیترین مبارژه اریخ زندگی وهستی خم بهعصاف نفی خویش میرفت و درآزمونی سخت وطا9* شکن و در روباروئی با مقتدرترین وخارق العادهتر بر و همرزم زندگی خویش » تالحظهی درخشان و فرورانکیز سروزی اذ لاش باز نمیابستاد. و جنان شدکه بهلوا روباهای بیدار و بهلوان قلبهای بر اعال و بهلوان دِ قلب بك ملت کهتسالدر عرعبه مبارژه با «من/وسوسههای افواگر و در مساف با عظاهر فرببآامیز بج ۳۳ برعیش وعشرت... مردانه مرد» قدبر الراشت و 3 ترین لحظههای تاریخ ژندگی بك ملت» مردیٌ از د گینامی اجتماع و ازدرون حواشی گشداب : رووفرامی تسین اجتماع خویش » چون خورشید بتد2 ۳ علبات سربرآورد و در غرقابهی خود: ای یا ملت » مردی فرامو شگشته درفبار گمنامی وف ِ اوج برشکوه رفعت انسانی برخاست و چنین بود پپلوان مرد» مردانه به «خوداتی» رسیش.! . بهلوان نختی که ابنك در قلب اسطورههای باعل جاودانه بهحیات پرشکوه خویش ادامه میدهد» بهمن وه و شما.. . لابت کرد کمحیتوان مردائه بود و مردانه 15 مردانهعرد... و اينك دیرزمانیاست که بهلوان روج و ال بك ملت» آرامگرفته وخاموش»جشم درراه طلوع لحظهه خونخواهیست و ابنك ... بهلوان ۲ سلام ... آفتاب نز استوشمربلند فرباد ند رود همصدائی ملتجاری
انم رح هریس ۳